قربانت شوم، الساعه که در ایوان منزل با همشیرهی همایونی به شکستن لبهی نان مشغولیم،
خبر رسید که شاهزاده "موثقالدوله" حاکم "قم" را که به جرم رشا و ارتشا معزول کردهبودم،
به توصیهی عمهی خود ابقا فرموده و سخن هزل بر زبان راندهاید.
فرستادم او را تحتالحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند که ادارهی امور مملکت به توصیهی عمه و خاله نمیشود!
خبر رسید که شاهزاده "موثقالدوله" حاکم "قم" را که به جرم رشا و ارتشا معزول کردهبودم،
به توصیهی عمهی خود ابقا فرموده و سخن هزل بر زبان راندهاید.
فرستادم او را تحتالحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند که ادارهی امور مملکت به توصیهی عمه و خاله نمیشود!

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر