در دوره هخامنشیان چند شهر مرکز اداری و سیاسی کشور بود. شهرهای بابل و شوش بیشتر در فصل زمستان و شهر همدان در فصل تابستان مورد استفاده قرار میگرفت.
افزون بر سه شهر یاد شده، دو شهر پاسارگاد و تخت جمشید یا پارسه از مراکز بسیار مهم اداری و حکومتی بودند که از جنبه آیینی، مذهبی و تشریفاتی نیز اهمیتی خاص داشتند، چنان که آرامگاه برخی از پادشاهان هخامنشی در این دو شهر اخیر ساخته و آثاری از بعضی از آنها باقی مانده است.
نام درست و اصلی مجموعه مشهور به تخت جمشید و سکونت گاه واقع در نزدیک آن، ” پارسه” بود.
پارسه مکان برجسته یک شهر در فرهنگ یونانی است که به نام اکروپل مشهور بوده است. براساس مطالعات تاریخی یونانیها پارسه را پرسپولیس مینامیدند، ضمن این که بخش بلند مرتبه پارسه را پولیس مینامیدند.
این نام از اسم قوم پارس که هخامنشیان رهبری آن را بر عهده داشته و ایالت فارس یا پارس که بسیاری از آنان در آن اقامت گزیده بودند، در سنگ نبشته خشایارشاه بر در گاه ورودی تخت موسوم به ” دروازه ملل ” و نیز در بعضی لوحههای عیلامی ( از محل ساختمان خزانه و باروی تخت جمشید به دست آمده ) به تخت جمشید با عنوان ” پارسه ” اشاره شده است .
بخش حاکم نشین و ارگ شهر پارسه دارای کارکرد سیاسی مذهبی ویژهای بوده و به دلیل اهمیت کارکرد در معماری این بخش، از سنگهای ماندگار استفاده شده است.
این در حالی است که بیشتر سازههای شهر پارسه را خشتهای بزرگ و آجر تشکیل میدهند که با گذشت زمان از هم پاشیده شدهاند.
به نظر می رسد پارسه در میان اقشار جامعه و به ویژه حکومت پارسهها در یکی دو هزاره نقش مهمی ایفا کرده باشد. این شهر در دوره پیش از هخامنشیان نیز از جمله شهرهای مهم بوده است.
بر اساس شواهد موجود آثار عیلامی نیز در این شهر مشاهده شده است همچنین پس از سقوط دولت هخامنشی نیز باز حیات اجتماعی در پارسه تداوم داشته است.
بر اساس کاوشهای هرتسفلد سلسلههای محلی پارسه نیز در این شهر حضور داشتهاند البته در عین حال اطلاعات باستان شناسان از دوره ساسانی شهر کمتر از سایر دورهها است.
به نظر میرسد با یک جابهجایی، شهر پارسه جای خود را به شهر استخر داده، اما از کیفییت و کمیت این جابهجایی اطلاعات چندانی در دست نیست، اما به هر حال شهر استخر با فاصله چند کیلومتری پارسه شکل گرفته است.
در یک چشمانداز کلی شهر استخر از نظر حوزه جغرافیایی جزئی از شهر پارسه به شمار میرفته است.
این شهر از دوره عیلامی تا ۱۰۰ هزار سال پیش از میلاد مسیح تا حداقل هزار سال پس از میلاد مسیح نقشی جدی در جنوب ایران داشته است.
این شهر مهمترین مرکز حکومت فارس بوده به طوری که خاستگاه آن را در دوره هخامنشی سلوکی اشکانی ساسانی مشاهده میکنیم.
این در حالی است که پادشاهان ایرانی مشروعیت سیاسی مذهبی و حکومتی خود را در معبد آناهیتای شهر استخر دریافت میکردند.
این امر بیانگر این مطلب است که تمرکز فرمانروایی کشور از تفکر و ساختار موجود در این شهر، ناشی میشده است.
البته علاوه بر شیوههای معماری و سنتهای اصیل پارسی، عناصر معماری و هویت اصیل ایرانی در این شهر شناسایی و معرفی شده است.
در حقیقت ساختارها و بنیادهای فکری و تمدن فرهنگ ایران در این حوزه بدست آمده است.
بیش از ۶۰ هزار کیلومتر مربع از پارسه در برزن واقع در جنوب تخت جمشید در سال ۱۳۵۳ توسط علی اکبر تجویدی کاوش شد.
البته شهرتاریخی پارسه توسط باستان شناسان ایرانی هم چون علی سامی ، علی اکبر تجویدی ، عیسی بهنام، محمود موسوی ، محمد تقی مصطفوی و شاپور شهبازی مورد بررسی و کاوش قرار گرفته است.
تخت جمشید ( پارسه ) با شماره ۲۰ در شهریور ماه سال ۱۳۱۰ شمسی در فهرست آثار ملی و در سال ۱۳۵۸ درفهرست میراث جهانی قرار گرفته است.
dasteazad.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر