اون اوایل که
غضنفر از حالت "ویبره" گوشی های تلفن همراه بی اطلاع بود، یک گوشی تلفن
همراه جدید از یک فروشگاه نزدیک منزلش میخره و میبره خونه اش و سیم کارتش
رو روش نصب می کنه.
بعد هم برای امتحانش به بیوک آقا تلفن میکنه و ازش میخواد که اون به شماره تلفن همراهش تلفن کنه،
اما گویا گوشی تلفن در حالت ویبره بوده، چون بعد از لحظه ای غضنفر با عجله میدوه پیش فروشنده گوشی تلفن و با عصبانیت میگه:
یالا زود باش این تلفن مریضت رو پس بگیر و یک تلفن سالم به من بده!
فروشنده تعچب میکنه و می پرسه: آخه مگه چه ایرادی داره؟
غضنفر میگه: خر خودتی، این گوشی مریضه و گلوش گرفته و هرچی میخواد "زنگش رو داد بزنه" نمیتونه و تشنج میگیره!
بعد هم برای امتحانش به بیوک آقا تلفن میکنه و ازش میخواد که اون به شماره تلفن همراهش تلفن کنه،
اما گویا گوشی تلفن در حالت ویبره بوده، چون بعد از لحظه ای غضنفر با عجله میدوه پیش فروشنده گوشی تلفن و با عصبانیت میگه:
یالا زود باش این تلفن مریضت رو پس بگیر و یک تلفن سالم به من بده!
فروشنده تعچب میکنه و می پرسه: آخه مگه چه ایرادی داره؟
غضنفر میگه: خر خودتی، این گوشی مریضه و گلوش گرفته و هرچی میخواد "زنگش رو داد بزنه" نمیتونه و تشنج میگیره!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر