۱۳۹۰ بهمن ۲۰, پنجشنبه

پیروز نهاوندی، این ایرانی میهن پرست و دلاور و هنرمند ، کسی بود که "عمربن خطاب" خلیفه اعراب را به هلاکت رساند.

  او از معدود ایرانیان اصیلی است که محل آرامگاهش معلوم و هنوز برقرار و مقدس است و به او لقب "بابا شجاع الدین" داده شده است.
*********************************************
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد:

"پیروز نهاوندی" یا "ابولؤلؤ" قاتل "عمر بن خطاب" از زندگي او هيچ دانسته نيست و شهرت او تنها به دليل قتل عمر است.
درباره اصل و نسب و اعتقاد او ميان منابع، اشتراك اندكي ديده مي‌شود.
منابع متأخرتر نيز جز تكرار گفته‌هاي منابع پيشين كمتر اطلاع سودمندي به دست مي‌دهند.
بنابر خبر مشهوری، او از مردم نهاوند بود كه در جنگ به دست مسلمانان اسير شد و به غلامي "مغيره بن شعبه" فرمانرواي كوفه درآمد
در منابع كهن‌تر او را زرتشتی شمرده‌اند . با اين همه گروهي ديگر از مورخان او را مسيحي دانسته‌اند.
بنابر نقل نه چندان قابل اعتماد طبری از سيف بن عمر، ابولؤلؤ نخست به اسارت روميان درآمد و سپس مسلمانان او را اسير كردند.
درباره انگيزه قتل عمر به دست ابولؤلؤ همساني چنداني در منابع تاريخي وجود ندارد .
بنا بر كهن‌ترين روايات، مغيره بن شعبه از كوفه نامه‌اي به عمر در مدينه نوشت و از او خواست تا اجازه دهد غلامش ابولؤلؤ به مدينه بيايد و مردم از فنون او مانند نقاشي، آهنگري، و درودگري بهره‌مند شوند.
عمر با آنكه ورود غيرعرب را به مدينه ممنوع شمرده بود، موافقت كرد.
پس از چندي، ابولؤلؤ نزد عمر از مولاي خود مغيره شكايت كرد كه خراجي سنگين بر او بسته است،
ولي خليفه شكايت او را روا ندانست و ابولؤلؤ كه از بي‌اعتنايي خليفه در خشم شده بود، كلمات تهديدآميز بر زبان راند، چندي پس از آن گفت‌وگو، ابولؤلؤ در مسجد كمين كرد و هنگام نماز صبح عمر را از پاي درآورد و پس از آنكه چند نفر ديگر را هم زخم زد، خودكشي كرد.
از ديگر نظراتي كه درباره انگيزه قتل عمر گفته شده اين است كه برخي از بزرگان صحابه كه از سختگيريهاي عمر ناراضي بودند، نقشه قتل خليفه را طرح كردند و ابولؤلؤ تنها وسيله اجرا بوده است.
شواهدي نيز دردست است كه نشان مي‌دهد كساني از پيش در اين‌باره به خليفه هشدارهايي داده بوده‌اند، با اين همه به رواياتي كه ماجراي قتل عمر را افسانه‌آميز كرده است نمي‌توان اعتماد كرد.
به هر روي، پس كشته شدن عمر، "عبدالرحمن بن عوف" مدعي شد كه موضوع قتل عمر، توطئه‌ای ميان ابولؤلؤ و دو تن ديگر به نامهاي گهرمزانگ و "جفينه" بوده است.
به همين سبب "عبيدالله بن عمر"، (آن دو و نيز دختر خردسال ابولؤلؤ را به خونخواهي پدر كشت!) و از آنجا كه چنين اتهامي ثابت نشده بود، مسأله بي‌اعتنايي "عثمان" خليفه جديد، در برابر قتل اينان، بعدها به منازعات كلامي نيز كشيده شد.

هیچ نظری موجود نیست: