گفتم: سلام خواجه، گفتا: علیک جانم
گفتم: کجا روانى ؟ گفتا: خودم ندانم
*********************
گفتم: بگیر فالى، گفتا: نمانده حالى
دایم اسیر گشتم در بند بیخیالى
*********************
گفتم که: تازه تازه، شعر و غزل چه دارى؟
گفتا که: می سرایم تکنو ،رپ و سواری
************************
گفتم: کجاست لیلى ، مشغول دلربایى ؟
گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایى
**************************
گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز
گفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروز
*************************
گفتم: بگو زمویش؟ گفتا: که مِش نموده
گفتم: بگو ز یارش؟ گفتا : ولش نموده
****************************
گفتم: چرا، چگونه؟ عاقل شدست مجنون؟
گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیون
******************************
گفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟
گفتا: خریده قسطى یک ال سی دی به جایش
****************************** ****
گفتم: بگو ز ساقى حالا شده چه کاره؟
گفتا: شده پرستار یا منشى اداره
************************
گفتم: بگو ز زاهد، آن رهنماى منزل
گفتا: که دست خود را بردار از سر دل
**************************
گفتم: ز ساربان گو با کاروان غمها؟
گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا
***************************
گفتم: بکن ز محمل یا از کجاوه یادى
گفتا: پژو ، دوو، بنز ،(کمری)ه نوک مدادى
**************************
گفتم که: قاصدت کو؟ آن باد صبح شرقى
گفتا که: جاى خود را داده به فکس برقى
****************************
گفتم: بیا ز هدهد جوییم راه چاره
گفتا: به جاى هدهد دیش است و ماهواره
*****************************
گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد؟
گفتا: به پست داده ، آوُرد یا نیاوُرد ؟
************************
گفتم: بگو ز مشکِ آهوى دشت زنگى
گفتا که: ادوکلن شد در شیشه هاى رنگى
******************************
گفتم: سراغ دارى میخانه اى حسابى؟
گفت: آن چه بود از دم، گشته چلوکبابى
*
گفتم: کجا روانى ؟ گفتا: خودم ندانم
*********************
گفتم: بگیر فالى، گفتا: نمانده حالى
دایم اسیر گشتم در بند بیخیالى
*********************
گفتم که: تازه تازه، شعر و غزل چه دارى؟
گفتا که: می سرایم تکنو ،رپ و سواری
************************
گفتم: کجاست لیلى ، مشغول دلربایى ؟
گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایى
**************************
گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز
گفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروز
*************************
گفتم: بگو زمویش؟ گفتا: که مِش نموده
گفتم: بگو ز یارش؟ گفتا : ولش نموده
****************************
گفتم: چرا، چگونه؟ عاقل شدست مجنون؟
گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیون
******************************
گفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟
گفتا: خریده قسطى یک ال سی دی به جایش
******************************
گفتم: بگو ز ساقى حالا شده چه کاره؟
گفتا: شده پرستار یا منشى اداره
************************
گفتم: بگو ز زاهد، آن رهنماى منزل
گفتا: که دست خود را بردار از سر دل
**************************
گفتم: ز ساربان گو با کاروان غمها؟
گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا
***************************
گفتم: بکن ز محمل یا از کجاوه یادى
گفتا: پژو ، دوو، بنز ،(کمری)ه نوک مدادى
**************************
گفتم که: قاصدت کو؟ آن باد صبح شرقى
گفتا که: جاى خود را داده به فکس برقى
****************************
گفتم: بیا ز هدهد جوییم راه چاره
گفتا: به جاى هدهد دیش است و ماهواره
*****************************
گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد؟
گفتا: به پست داده ، آوُرد یا نیاوُرد ؟
************************
گفتم: بگو ز مشکِ آهوى دشت زنگى
گفتا که: ادوکلن شد در شیشه هاى رنگى
******************************
گفتم: سراغ دارى میخانه اى حسابى؟
گفت: آن چه بود از دم، گشته چلوکبابى
*
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر