۱۳۹۰ دی ۳۰, جمعه

آيا ابوريحان بيروني از گردش زمين به دور خورشيد آگاه بود؟

ابوريحان بيروني در كتاب "استيعاب‌الوجوه‌الممكنة في صنعةالاصطرلاب" در جريان بررسي روش‌هاي ممكن در ساخت اسطرلاب به معرفي اسطرلاب زورقي ساخته‌ي " ابوسعيد سجزي" مي‌پردازد.
توصيف بيروني از اين گونه اسطرلاب بحث‌هاي بسياري در تاريخ علم در پي داشته است.
برخي ساخت اين اسطرلاب را نشانه‌ي اعتقاد سجزي به حركت وضعي زمين (حركت به گرد خودش) دانسته و برخي ديگر به خطا اين كار را نشانه‌ي اعتقاد سجزي به حركت انتقالي زمين (حركت به دور خورشيد) دانسته‌اند.
اين در حالي است كه بيروني حركت وضعي را شبهه‌اي دانسته كه حل آن دشوار است.
بيروني در هنگام بحث درباره‌ي اسطرلاب زورقي چنين آورده است :
«از ابوسعيد سجزي اسطرلابي از نوع واحد و بسيط ديدم كه از شمالي و جنوبي مركب نبود و آن را اسطرلاب زورقي مي‌ناميد و او را براي اختراع آن اسطرلاب بسيار ستودم .
چه اختراع آن برپايه‌ي اصلي است قائم به ذات خود و مبتني بر عقيد‌ي مردمي است كه زمين را متحرك دانسته و حركت روزانه را به زمين نسبت مي‌دهند و نه به كر‌ه‌ي سماوي و بدون شك اين شبهه‌اي است كه تحليلش دشوار و رفع و ابطالش مشكل است. مهندسان و علماي هيأت كه اعتماد و استناد ايشان بر خطوط مسّاحيه است، در نقض آن شبهه چيزي (گفتني) ندارند.
زيرا چه حركت روزانه را از زمين بدانند و چه آن را به كره‌ي سماوي نسبت دهند در هر دو حالت به صناعت آنان زيان نمي‌رسد و اگر نقض اين اعتقاد و تحليل اين شبهه امكان پذير باشد موكول به رأي فلاسفه طبيعي‌دان است . » (استيعاب، 128 ).
بسياري از اخترشناسان پيشين باور داشتند كه زمين ثابت است و كره‌ي سماوي(شامل فلك خورشيد) به دور زمين مي‌گردد و همين گردش باعث شب و روز مي‌شود.
اما برخي گمان مي‌كردند كه فلك خورشيد ثابت است و چون زمين به دور خودش مي‌گردد، شب و روز پديد مي‌آيد.
با توجه به گفته‌ي بيروني، "سجزي" از دسته‌ي دوم بوده و به نظر مي‌رسد به گردش زمين به دور خودش (حركت وضعي) باور داشته است.
هرچند به نظر برخي پژوهشگران تاريخ علم مانند "نالينو" (ص252) ساخت اسطرلاب زورقي را نمي‌توان به خودي خود نشانگر اعتقاد سجزي به حركت وضعي زمين دانست.
اما با توجه به سخن بيروني مي‌توان پنداشت كه سجزي در نامه‌هاي خود با بيروني چنين نظريه‌اي را مطرح كرده باشد.
بيروني در تحقيق‌"ماللهند" نيز به هنگام اشاره به نظر دانشمندان هندي دربار‌ه‌ي «حركت فلك و سكون زمين» يا «حركت زمين و سكون فلك» يك بار ديگر مي‌گويد كه:
پذيرش يكي از اين دو نظريه و نپذيرفتن نظريه‌ي ديگر هيچ آسيبي به علم نجوم وارد نمي‌كند، زيرا توجيه پديده‌هاي نجومي بر پايه‌ي هر دو نظريه يكسان است.
بيروني بار ديگر حل اين مسأله را دشوار مي‌داند و تأكيد مي‌كند كه بسياري از فضلاي پيشين و معاصرين او، در مسأله‌ي حركت زمين و رد آن تفكر بسيار كرده‌اند و خود او در كتاب "مفتاح علم‌الهيئة" (كه امروزه نشاني از آن در دست نيست؛ فهرست، شم13)
در اين باره به بحث پرداخته و «در معني و نه در كلام» از همۀ گذشتگان پيشي گرفته است (تحقيق ماللهند،چ حيدرآباد 231-232).
از اشاره‌ي بيروني به «حركت فلك نسبت به زمين» يا بالعكس و «حركت روزانه شرقي» پيداست كه منظور وي حركت وضعي زمين (چرخش گرد خود) بوده و نه حركت انتقالي (گرد خورشيد).
اما برخي از نويسندگان مقصود بيروني را حركت انتقالي پنداشته‌اند و در نتيجه اين سخنان را به نظريه‌ي «خورشيد مركزي» ربط داده‌اند.
(براي مثال، نصر، 184-187؛ اذكايي، 77-81). اين اشتباه در آثار شرقي و به‌ويژه فارسي رواج بسيار داشته است.
اين در حالي است كه بيروني در اين مورد تنها به ذكر اين نكته كه تفاوتي ميان اين دو نظريه وجود ندارد بسنده كرده و هيچ يك از اين دو را بر ديگري برتري نداده است.
با اين همه "ابوعلي حسن بن علي مراكشي" (از دانشمندان سده‌ي 7ق) در جامع‌المبادي والغايات في علم‌الميقات از بيروني به جهت ستايش (و نه پذيرش) نظر سجزي به شدت انتقاد كرده كه سخني نابه‌جا است.
او هنگام تشريح ساختمان اسطرلاب زورقي آورده است:
«ابوريحان بيروني گفته است كه پديدآورند‌ه‌ي اين اسطرلاب ابوسعيد سجزي است و آن اسطرلاب مبتني بر آن عقيده است كه زمين متحرك و كره‌ي سماوي، به استثناي سيارات هفتگانه، ثابت است.
بيروني گفته است كه اين شبهه‌اي است كه حل آن دشوار است و از بيروني عجيب است كه چگونه رد شبهه‌اي را كه نادرستي‌اش بي‌اندازه آشكار است دشوار مي‌شمارد.
حال آن‌كه نادرستي اين سخن را ابوعلي سينا در كتاب شفاء و رازي در كتاب ملخص و آثار ديگرش روشن كرده‌اند»
(2/74-75؛ نيز نالينو، 251، براي توضيح بيش‌تر در اين‌باره نگاه كنيد به كرامتي، «ملاحظاتي ...»، 124-130).

مآخذ:

1. بيروني، استيعاب‌وجوه‌الممكنة في صنعة الاصطرلاب، به كوشش محمد اكبر جوادي حسيني، مشهد، 1380ش.
2. همو، تحقيق ماللهند، حيدرآباد دكن، 1377ق/1958م.
3. مراكشي ، ابوعلي حسن‌بن‌علي، جامع‌المبادي و الغايات في علم‌الميقات، چاپ تصويري به كوشش فواد سزگين، فرانكفورت، 1984م.
4. نالينو، كارلو آلفونسو، علم‌الفلك و تاريخه عندالعرب في قرون‌الوسطي، رم، 1911م.
5. نصر، حسين، نظر متفكران اسلامي درباره‌ي طبيعيت، تهران، 1342ش.
6. ذكايي، پرويز، ابوريحان بيروني، تهران، 1374ش.
7. كرامتي، يونس، «ملاحظاتي در باب آراء نجومي ابوسعيد سجزي و شرف‌الدين مسعودي»، نامه‌ي فرهنگستان، سال سوم، شماره‌ي اول، بهار 76.

منبع : mehremihan.ir

هیچ نظری موجود نیست: