۱۳۹۰ مهر ۱۹, سه‌شنبه

وقتی که تهراني‌ها از برق مي‌ترسيدند !



























  • قبل از تاسيس كارخانه چراغ گاز و برق در ايران تهران‌نشينان براي چراغاني شهر براي اعياد، عزاداري، مجالس و ميهماني‌ها از قلاب‌هاي كوچكي كه از ريسمان نخ گذرانده مي‌شد استفاده مي‌كردند كه در آن قلاب‌ها، شمع‌هايي قرار مي‌گرفت كه با كبريت زدن شمع، منظره زيبايي را در محله‌هاي تهران قديم توليد مي‌كرد و مردم به آن چراغ‌ها لقب فانوس شمعي را داده بودند.
  • بعد از مدتي كه از روشن كردن معابر دارالخلافه گذشت، اداره بلديه دستور داد كه صاحب هر خانه، فانوسي را جلوي درب منزلش براي روشنايي گذرها بياويزد اما اكثر مردم به دليل عدم استطاعت و توانايي مالي نسبت به اين موضوع بي‌تفاوت بودند تا اينكه بلديه دستوري مبني بر خريد فانوس‌هاي شمعي و استخدام چراغچي داد.
  • وظيفه چراغچي‌ها اين بود كه در هنگام تاريك شدن هوا، فانوس‌هايي را روشن كنند و در نقاط معيني بياويزند و تا صبح مراقب باشند تا كسي فانوس‌ها را سرقت نكند و بعداز روشن‌ شدن هوا، فانوس را جمع كنند.

  • كارخانه چراغ گاز
    نخستين كارخانه‌اي كه در تهران داير شد، كارخانه چراغ گاز به سعي و اهتمام تاجر ثروتمند اصفهاني به نام امين‌الضرب بود كه بعداز اولين سفر ناصرالدين‌شاه به فرنگ در خيابان باغ‌وحش (اميركبير فعلي) نصب و آماده بهره‌برداري شد و به همين مناسبت، نام خيابان مذكور به چراغ گاز تغيير يافت.
  • كارخانه توليد روشنايي توسط گاز كاربيت، سوخت مورد نياز خود را براي روشنايي محدوده ارگ فراهم مي‌كرد كه عبارت بود از چندين ديگ كه درهايشان با پيچ و مهره‌ها باز و بسته مي‌شد و از داخل آنها، لوله‌هايي به اطراف كشيده شده .
  • نحوه كار اين ديگ‌ها به اين صورت بود كه هر شب مقداري كاربيت در داخل ديگ‌ها ريخته و روي آن آب مي‌ريختند و در ديگ را مي‌بستند و آن را آماده كار مي‌ساختند.
  • به‌ اين‌ ترتيب گاز استيلن حاصل از تجزيه كاربيت‌ها در لوله‌ها كه داراي شيري در قسمت پايين فانوس‌ها بود جريان مي‌يافت و با باز كردن گاز فانوس‌ها و نزديك كردن شعله كبريت، فانوس‌ها مشتعل مي‌شدند.
  • اين فانوس‌ها از نظر شكل و شمايل مانند چراغ‌هاي جلو اتومبيل‌هاي فعلي اما با بويي ناخوشايند بودند.
  • گرچه اين فانوس‌ها توانستند دو خيابان ارگ و ناصريه را روشن كنند اما امكان استفاده از آن براي همه مردم وجود نداشت و عوام نيز در اعتراض به انحصارطلبي شاه و سلطنت، چراغ خيابان‌ها و لوله‌هاي گاز را خراب كردند و از بين بردند.

  • كارخانه برق به‌ جاي كارخانه چراغ گاز
    بعد از تخريب كارخانه چراغ گاز، حاج حسين امين‌الضرب به‌عنوان ملتزمين ركاب مظفرالدين شاه به روسيه، يك روز در هنگام گشت در خيابان‌هاي آنجا، چشمش به كارخانه‌اي با عظمت كه مشغول به كار بود مي‌افتد كه تا آن روز چنين چيزي را نديده بود.
  • ولي همان‌طور كه محو تماشاي آن كارخانه بود، دربان كارخانه براي رد كردنش به جلو مي‌آيد و به او مي‌گويد:
  • «مگر خيال خريدنش را ‌داري كه اين‌طور نگاه مي‌كني؟»
  • امين‌الضرب كه جزو بدلباس‌ترين و ژنده‌پوش‌ترين رجال قاجاري بود در پاسخ به وي گفت:
  • به شرطي كه ارزان دهيد و درست و حسابي كار كند بله مي‌خرم.
  • صاحب كارخانه در همان حين از راه مي‌رسد و وقتي از جريان آگاه مي‌شود براي اين كه امين‌الضرب را دست بيندازد مي‌گويد: «قيمتش 500 تومن است» و حاجي هم شوخي شوخي براي اينكه كم نياورد، كارخانه را مي‌خرد و تصاحب مي‌كند.
  • با اين اقدام، براي اولين‌بار تهراني‌ها با برق آشنا مي‌شوند.
  • امين‌الضرب با جلب موافقت بلديه در اول خيابان چراغ‌گاز، كارخانه برق را نصب مي‌كند و بدين‌ترتيب خيابان مذكور به خيابان چراغ ‌برق تبديل مي‌شود كه تا به امروز اكثر مردم اين خيابان را با نام قديمي چراغ‌ برق صدا مي‌زنند.

  • ترس تهراني‌ها از برق
    كارخانه برق توسط نفت كار مي‌كرد و داراي پروانه‌اي به قطع پنج متر بود كه با حركت آن، برق توليد مي‌شد.
  • اين پروانه عظيم‌الجثه باعث حيرت تهراني‌ها شده بود و مردم در اطراف آن جمع شده و به اظهارنظرهاي مختلفي مي‌پرداختند و البته نسبت به اين پديده نوين بي‌تفاوت بودند و تمايلي به استفاده و خريد انشعاب برق نداشتند.
  • عده‌اي هم كه خواستار برق در برابر پرداخت مبلغي مشخص و اندك بودند كه هر زمان دلشان بخواهند از آن استفاده كنند.
  • عدم استقبال مردم از نيروي برق تا سال 1313 هجري شمسي ادامه يافت و طبق آماري كه از سوي اداره برق تهران منتشر شده بود تا آن زمان فقط يازده مشترك از نيروي برق استفاده مي‌نمودند.
  • از دلايل عمده مصرف نكردن برق آن بود كه مردم شنيده بودند كه برق خطرناك است و جان انسان را مي‌گيرد.
  • بعد از مدتي اداره برق اعلام كرد چنانچه كسي مايل به استفاده از برق باشد يك دستگاه كنتور مجاني به آنها داده خواهد شد، اما مردم در مقابل اين پيشنهاد مقاومت كردند تا اينكه سرانجام در سال 1316، بلديه صدور جواز كسب مغازه‌داران يا تمديد پروانه اشتغال آنها را موكول به دريافت انشعاب برق كرد.
  • با اين حال عده‌اي از صاحبخانه‌ها كه تصورشان بر اين بود كه ممكن است نوبت به آنها هم برسد شكواييه‌هايي را عليه اداره روشنايي به عدليه تقديم كردند كه نسبت به گذاشتن كنتور برق مغازه‌هايی كه بر ديوار خانه‌هايشان نصب مي‌شود معترض هستند چرا كه اين كار باعث آتش‌سوزي مي‌شود.
  • البته بعدها با ورود و افتتاح راديو و تلويزيون و نياز اين دستگاه ها به برق، مردم براي انشعاب آن از يكديگر سبقت میگرفتند و اين‌گونه بود كه برق در پايتخت مورد استفاده همگان قرار گرفت.
تهیه و گردآوری : احمد نیک روح

هیچ نظری موجود نیست: