«عالمتاج قائممقامی» با تخلص «ژاله» در سال 1262 در فراهان
متولد شد. پدربزرگش «قائم مقام فراهانی»، وزیر دانشمند عباس میرزا،
نایبالسلطنه فتحعلی شاه قاجار بود که او را آغازگر اصلاحات در ایران پیش
از امیرکبیر میدانند.
ژاله نوه کسی بود که عباس میرزا اولین اصلاحات منظم اداری در تاریخ ایران را به کمک دانش و درایت او انجام داده بود.
ذوق و ادب در این خانواده ارثی بود. میرزا فتحاله خان، پدر
ژاله نیز شاعر و نویسنده بود. عالمتاج قائممقامی درس خواندن را خیلی زود
از پنج سالگی در خانه آغاز کرد و علاوه بر آموختن فارسی و عربی به تدریج
صرف و نحو و معانی و بیان و منطق و نقد شعر و مقدمات حکمت را نیز آموخت.
به جز این از اشعار او پیداست که با ادبیات و شعر کلاسیک
فارسی هم به خوبی آشنا بوده است. در شعرهایش به خوبی تاثیر بزرگانی چون
منوچهری، ناصرخسرو، خاقانی و مولوی را میتوان دید.
ژاله با صنایع ادبی آشنا بود و در اشعارش نمونههای مختلف آن را میتوان دید.
اما از بخش ادبی زندگی او که بگذریم، بخش دیگر حیات این زن
مثل تقریبن همه زنهای ایرانی زیر سایه تصمیمات مردان گذشت. هر چند ژاله
آنقدر اراده داشت که در بخشی از زندگی به قیمت دوری از فرزندش، رشته پیوند
اشتباه خود با همسرش را بگسلد و مانند بقیه زنان آن روز تا پایان عمر تحمل
نکند.
ازدواج او ناخواسته و زودهنگام بود و فضای فکری و ذهنی او را
کسی در نظر نگرفت. او را در پانزده سالگی به عقد مردی چهل و چند ساله
درآوردند که برخلاف خودش بیسواد بود اما در عوض از خانهای بختیاری بود و
ثروت و قدرت فراوان داشت. خودش ازدواجش را وصلتی سیاسی خوانده است.
پسر ژاله «پژمان بختیاری» از شعرای بنام معاصر درباره زندگی
مادر و پدرش مینویسد: «مادرم در آغاز جوانی بود و پدرم در پایان جوانی،
مادرم اهل شعر و بحث و کتاب بود و پدرم مرد جنگ و جدال و کشمکش، مادرم به
ارزش پول واقف نبود و پدرم بر عکس پول دوست و تا حدی ممسک بود، مادرم از
مکتب به خانه شوهر رفته و پدرم از میدانهای جنگ و خونریزی به کانون
خانوادگی قدم گذارده بود. آن از این توقع عشق و علاقه و کرم و همنوایی به
افراط داشت و این از آن منتظر حد اعلای خانهداری و شوهرستایی و صرفهجویی
و فرمانبرداری بود…»
این ازدواج نه تنها در ابتدا بلکه در سالهای بعد هم هیچگاه
موافق میل ژاله نشد. او صد و سی سال پیش از این در شعرهایش ازدواج ناخواسته
و بنا به مصلحت را به تنفروشی تعبیر کرده است.
ای ذخیره کامرانیهای مرد / چند باید بردهآسا زیستن؟
تنفروشی باشد این یا ازدواج؟ / جان سپاری باشد این یا زیستن؟
و یا در جای دیگر:
مرد سیما ناجوانمردی که ما را شوهر است / مر زنان را از هزاران مرد نامحرمتر است
آنکه زن را بیرضای او به زور و زر خرید / هست نامحرم به معنی، ور به صورت شوهر است
او را در بیان افکار و احساسات زنانه، جسارت و دفاع از حقوق
زن در شعرهایش، پیشکسوت شاعرانی چون پروین اعتصامی و فروغ فرخزاد و سیمین
بهبهانی میدانند.
ازدواج ژاله با همسرش چندان به طول نینجامید. اندکی پس از
تولد فرزندش، ژاله زندگی را رها کرد و به خانه پدری رفت. جایی که پدر و
مادرش با مرگ ناگهانی خود آن را با یادگارهایشان برای او گذارده بودند. از
آنجا که حق طلاق از آن زن نبود، ژاله هم بدون طلاق تنها خانه شوهر را ترک
کرد و بعد از آن حتا نتوانست فرزندش را ببیند.
رنجی که من از دوری فرزند کشم/ یعقوب از آن حال خبر دارد و بس
پس از آن ژاله به فراهان و خانه برادرش رفت و با او زندگی
کرد. هر بار هم که به تهران برای دیدار فرزند میآمد، شوهرش این اجازه را
به او نمیداد.
پژمان 9 ساله بود که پدرش درگذشت اما باز هم دیدار مادر و فرزند میسر نشد.
بعد از مرگ شوهر، پسرش زیر نظر برخی اقوام خود مثل حاج علیقلی خان سردار اسعد و پس از او جعفر قلی خان سردار اسعد زندگی میکرد.
پژمان 27 ساله شده بود که توانست بقیه عمرش را با مادرش بگذراند.
از ژاله اشعار زیادی به جای نمانده است و بیشتر شعرهایش را
خود سوزانده است. آن مقدار را که باقی مانده بود پس از مرگ، پسرش گردآوری و
منتشر کرد. با اینحال همین تعداد هم یک دیوان شعر 917 بیتی شده است.
پژمان بختیاری درباره مادر میگوید: «ژاله شاعر درون خود و رنجها و ناکامیهای خود بود.»
ژاله در سرودن اشعار به احساسات درون خود بسیار توجه کرده و
معلوم است شعر را برای دل خود سروده است. شاید به همین دلیل هم شعرش اصالت و
صداقتی خاص دارد. از سویی آشنایی او با ادبیات فارسی و صنایع ادبی شعرش را
زیباتر کرده است یکی از ویژگیهای شعر ژاله لحن بیان زنانه اوست که آب و
رنگ و لطافتی خاص به آن بخشیده است.
ژاله در شعرهایش از همه آنچه مسئله زنان است، میگوید:
«تفاوت زن و مرد، ازدواج زودهنگام، مظلومیت زنان، انتقاد از جهل و
عقبماندگی آنان، سنت و عرف و دیگر قیدهایی که زنان را دربند کرده است.»
ژاله خطاب به زنان و دختران میسراید:
از تو گر برتر نباشد جنس زن مانند توست / گو، خلاف رای مغرور تو باشد رای من
در ره احقاق حق خویش و حق نوع خویش / رسم و آیین مدارا نیست در دنیای من
این بانوی شاعر همه احساساتش را در کمال ایجاز بیان کرده است.
دیوان شعر ژاله شامل قصیده و قطعه و غزلیاتی است که به سبک خراسانی گرایش
دارند اما تازگی مضمون و صور خیال و نیز زیبایی بافت سخن و واژهها و
ترکیبهای نوپدید و موزونش طراوت و جلایی خاص به شعر او بخشیده است.
شعرش
به شیوه سنتی است با روح و حال و کیفیتی نو و ویژه خویش.
مرد اگر مجنون شود از شور عشق زن، رواست
زان که او مردست و کارش برتر از چون و چراست
لیک اگر اندک هوایی در سر زن راه یافت،
قتل او شرعا هم ار جایز نشد، عرفن رواست
بر برادر، بر پدر، بر شوست رجم او از آنک
عشق دختر، عشق زن، بر مرد نامحرم خطاست
همسر یاران رها کن، زنبرادر، زنپدر
مرد را شاید، ورش فرمان حرمت ز انبیاست
لیک زن گر یک نظر بر شوهر خواهر فکند،
خون او در مذهب مردان غیرتور، هباست
کار بد، بد باشد اما بهر زن، کز بهر مرد،
زشت، زیبا، ناروا جایز، خطاکاری سزاست
کار مردان را قیاس از خویشتن ای زن مگیر
در نوشتن، شیر شیر و در نیستان، اژدهاست
نیست زن در کار بد بیباک، ور خود علتش،
ترس شو یا باس دین، یا نقش عفت یا حیاست
لیک مرد از کار بد، نه شرم دارد، نه هراس
زانکه خودخواهیش حاکم، شهوتش فرمانرواست
گرد آوری توسط : سایه کوثری/ رادیو کوچه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر