سرانجام پس از حدود ۲۵۰۰ سال، يك ايرانى با دانشى جامع به معناى دقيق
امروزيِ آن و همتى مردانه پيدا شد كه نه تنها به نقد كتاب «تواريخ» هرودوت
كه مدت ۲۵ قرن يگانه منبع موثق و گرامى غربيان- و سپس نيز متأسفانه
ايرانيان – در بررسى و شناخت روابط ايران و يونان در دوره هخامنشيان محسوب
مى شد و مى شود، بلكه به سنجش و ارزيابى تقريباً همه نوشته هاى اروپائيان و
آمريكائيان در اين زمينه – آن هم به زبان و روش اروپائيان – بپردازد.
اميرمهدى بديع كه در سال ۱۳۱۲ در سن ۱۸ سالگى براى ادامه تحصيل به اروپا رفت و تا پايان عمر در آن جا ماندگار شد، دانشمند و فلسفه دان بزرگى بود كه پس از تحصيل در رشته هاى رياضى، فيزيك، رياضيات عالى، مهندسى، فلسفه و ادبيات، با تاليف كتاب هايى به زبان فرانسه مانند «انديشه روش در علوم» (سوئيس، ۱۹۵۳) در ۷ جلد و «توهّم گسترش پذيرى بى پايان حقيقت» (سوئيس، ۶۰ -۱۹۵۷) در ۲ جلد و نيز «هگل و مبادى انديشه معاصر» (كه دو كتاب اخير با ترجمه زنده ياد «احمد آرام» به فارسى زبانان شناسانده شده اند.) پايه هاى پذيرش خود را به عنوان دانشمندى صاحب نظر در غرب استوار كرد و مورد ستايش قرار گرفت.
او سپس با تاليف كتاب هاى «آئين و گفتار زرتشت» و ۵ جلد كتاب «يونانيان و بربرها» با چنان توطئه سكوتى روبه رو شد كه چه بسا علت اصلى خانه نشينى او تا پايان عمر گرديد. هنگامى كه زنده ياد احمد آرام در ۴۰ سال پيش ترجمه دو جلد نخست اين اثر بزرگ را در مجله كتاب هفته آغازكرد، از آن جا كه فضاى تيره سياسى آن روز ايران در اختيار روشنفكران مخالف رژيم بود، اين مرد شريف و اثر او مورد اعتناى چندانى قرار نگرفت. بديع آشنايى و چيرگى به زبان هاى باستانى يونانى و لاتينى و زبان هاى امروزى فرانسوى، انگليسى، آلمانى و ايتاليايى، به گفته خود، دست كم ده بار تاريخ هرودوت را كلمه به كلمه و سطر به سطر به زبان اصلى و ترجمه اروپايى خوانده و مدت ۲۰ سال به راستى حتى يك روز را بدون انديشه درباره آن چه هرودوت درباره ايرانيان نوشته، سپرى نكرده است (صص ۱۲۳ و ۲۹۹ كتاب دوم جلد چهارم). او افزون بر هرودوت تمام نويسندگان باستانى يونان و روم كه نوشته هايشان به نحوى با موضوع مورد نظر مربوط مى شده اند (مانند توسيديد، پلوتارك، ديودورس سيسيلى، كتزياس(از طريق فوتيوس)، گزنفون، آيسفيلوس(اشيل)، افلاطون، پائوزانياس، افوروس، استرابون، لوسياس، ليكورگ، ايزوكارتس، آريستوفان، كرنليوس نپوس، تئوپومپوس،يويتينوس،نيوكولا س
دمشقى، كرنليوس تامسوس و…) آثار نويسندگان عصرجديد آلمان، فرانسه، انگليس ،
ايتاليا و آمريكا (گاستون ماسپرو، بوسوئه، ولتر، پل كلوشه، موريس كروازه،
رومان گيرشمن، و.ج. فورست، ژ.بلن، ژان دوشه، شارل پيكار، هرمان بنگستون،
ادوارت مدير، اندرو رابرت برن، ج. آ. ر. مانرو، ژان هاتسفلد، روبركوئن، آ.
اومستد، الياس بيكرمن و..) را نيز بى رحمانه به نقد كشيده است.
به هرحال آن چه از مجموع پژوهش هاى او مى توان دريافت آن است كه گرچه «تواريخ» هرودوت در واقع افسانه دروغ و غرض ورزانه اى است كه به منظور خدمت به تبليغات آتن در عصر پريكلس براى خوشايند و روحيه بخشى به آتنى ها و كمك به ايشان در تسلط بر ساير دولت – شهرهاى يونانى نوشته شده (و من مى افزايم كه هدف هاى شخصى هرودوت براى كسب جايزه نقدى به مقدار ده تالان طلا معادل با ۶۰ هزار فرانك طلا و نيز كسب مقام شهروندى آتن نيز در اين امر دخيل بوده اند كه البته هرودوت در اولى كامياب و در دومى ناكام مى ماند)، ولى از شوربختى ايرانيان و به علت مقاصد گوناگون اروپائيان در هر دوره كه با اين هدف سازگار بوده (روميان به علت رويارويى با سلسله هاى اشكانى و ساسانى، غرب مسيحى به علت رويارويى با اسلام و براى دامن زدن به جنگ هاى صليبى و سپس اروپائيان دو سده گذشته به علت مقاصد استعمارى در شرق و به خصوص در خاورميانه و ايران) در ۳۰۰ سال گذشته وقتى در سراسر قرن بيستم تمام كتاب هاى تاريخ غربيان – چه مدرسه اى و چه دانشگاهى – نه تنها دروغ هاى عجيب و آشكار هرودوت را پذيرفته و مورد استناد قرار دادند، بلكه در بسيارى جاها از آن نيز فراتر رفته و با تفسيرهاى دلخواهانه و ضدعلمى بر آب و روغن آن افزوده و پيوسته ايرانيان را خوار كرده و گناهكار و وحشى و پس مانده وانموده كرده اند و اين در واقع اروپائيان بوده اند كه براى واژه «بربر» كه از نظر خود يونانيان معنايى جز «بيگانه و غيريونانى» نداشته است، بار معنايى «وحشى» را تراشيده اند.
http:// saghebfar.ilssw.com/ pages.php?id=5&cat=sm
اميرمهدى بديع كه در سال ۱۳۱۲ در سن ۱۸ سالگى براى ادامه تحصيل به اروپا رفت و تا پايان عمر در آن جا ماندگار شد، دانشمند و فلسفه دان بزرگى بود كه پس از تحصيل در رشته هاى رياضى، فيزيك، رياضيات عالى، مهندسى، فلسفه و ادبيات، با تاليف كتاب هايى به زبان فرانسه مانند «انديشه روش در علوم» (سوئيس، ۱۹۵۳) در ۷ جلد و «توهّم گسترش پذيرى بى پايان حقيقت» (سوئيس، ۶۰ -۱۹۵۷) در ۲ جلد و نيز «هگل و مبادى انديشه معاصر» (كه دو كتاب اخير با ترجمه زنده ياد «احمد آرام» به فارسى زبانان شناسانده شده اند.) پايه هاى پذيرش خود را به عنوان دانشمندى صاحب نظر در غرب استوار كرد و مورد ستايش قرار گرفت.
او سپس با تاليف كتاب هاى «آئين و گفتار زرتشت» و ۵ جلد كتاب «يونانيان و بربرها» با چنان توطئه سكوتى روبه رو شد كه چه بسا علت اصلى خانه نشينى او تا پايان عمر گرديد. هنگامى كه زنده ياد احمد آرام در ۴۰ سال پيش ترجمه دو جلد نخست اين اثر بزرگ را در مجله كتاب هفته آغازكرد، از آن جا كه فضاى تيره سياسى آن روز ايران در اختيار روشنفكران مخالف رژيم بود، اين مرد شريف و اثر او مورد اعتناى چندانى قرار نگرفت. بديع آشنايى و چيرگى به زبان هاى باستانى يونانى و لاتينى و زبان هاى امروزى فرانسوى، انگليسى، آلمانى و ايتاليايى، به گفته خود، دست كم ده بار تاريخ هرودوت را كلمه به كلمه و سطر به سطر به زبان اصلى و ترجمه اروپايى خوانده و مدت ۲۰ سال به راستى حتى يك روز را بدون انديشه درباره آن چه هرودوت درباره ايرانيان نوشته، سپرى نكرده است (صص ۱۲۳ و ۲۹۹ كتاب دوم جلد چهارم). او افزون بر هرودوت تمام نويسندگان باستانى يونان و روم كه نوشته هايشان به نحوى با موضوع مورد نظر مربوط مى شده اند (مانند توسيديد، پلوتارك، ديودورس سيسيلى، كتزياس(از طريق فوتيوس)، گزنفون، آيسفيلوس(اشيل)، افلاطون، پائوزانياس، افوروس، استرابون، لوسياس، ليكورگ، ايزوكارتس، آريستوفان، كرنليوس نپوس، تئوپومپوس،يويتينوس،نيوكولا
به هرحال آن چه از مجموع پژوهش هاى او مى توان دريافت آن است كه گرچه «تواريخ» هرودوت در واقع افسانه دروغ و غرض ورزانه اى است كه به منظور خدمت به تبليغات آتن در عصر پريكلس براى خوشايند و روحيه بخشى به آتنى ها و كمك به ايشان در تسلط بر ساير دولت – شهرهاى يونانى نوشته شده (و من مى افزايم كه هدف هاى شخصى هرودوت براى كسب جايزه نقدى به مقدار ده تالان طلا معادل با ۶۰ هزار فرانك طلا و نيز كسب مقام شهروندى آتن نيز در اين امر دخيل بوده اند كه البته هرودوت در اولى كامياب و در دومى ناكام مى ماند)، ولى از شوربختى ايرانيان و به علت مقاصد گوناگون اروپائيان در هر دوره كه با اين هدف سازگار بوده (روميان به علت رويارويى با سلسله هاى اشكانى و ساسانى، غرب مسيحى به علت رويارويى با اسلام و براى دامن زدن به جنگ هاى صليبى و سپس اروپائيان دو سده گذشته به علت مقاصد استعمارى در شرق و به خصوص در خاورميانه و ايران) در ۳۰۰ سال گذشته وقتى در سراسر قرن بيستم تمام كتاب هاى تاريخ غربيان – چه مدرسه اى و چه دانشگاهى – نه تنها دروغ هاى عجيب و آشكار هرودوت را پذيرفته و مورد استناد قرار دادند، بلكه در بسيارى جاها از آن نيز فراتر رفته و با تفسيرهاى دلخواهانه و ضدعلمى بر آب و روغن آن افزوده و پيوسته ايرانيان را خوار كرده و گناهكار و وحشى و پس مانده وانموده كرده اند و اين در واقع اروپائيان بوده اند كه براى واژه «بربر» كه از نظر خود يونانيان معنايى جز «بيگانه و غيريونانى» نداشته است، بار معنايى «وحشى» را تراشيده اند.
http://
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر