۱۳۹۰ آذر ۸, سه‌شنبه

فروزان دیروز و فروزان امروز، گزیده ای از شرح حال او با عکسها و چند کلیپ از فیلم هایش






عکس جدیدی از خانم فروزان

 

پروین خیربخش مشهور به فروزان (زاده ۱۳۱۶ ) بازیگر سینما و تلویزیون ایران

او در بین سال‌های ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۶ در بیش از پنجاه فیلم ایرانی بازی کرد. 

اکثر این فیلم‌ها متعلق به سینمای موسوم به فیلم‌ فارسی بود. 

مشهورترین فیلم او در فیلم‌فارسی، 

گنج قارون (سیامک یاسمی) است. 

فیلم دایرهٔ مینا به کارگردانی داریوش مهرجویی تنها فیلم فروزان در سینمای موسوم به موج نو است 

اما او در فیلم‌های کارگردان موج سوم مانند. علی حاتمی، فریدون گله، شاپور قریب نیز حضور داشت

مشخصات خانم فروزان

زمینه فعالیت : دوبلر و بازیگر سینما

ملیت : ایرانی

تولد : 1316 تهران، ایران 

نامهای دیگر : پروین خیربخش

1341- 1356 :سال‌های فعالیت 

همسر: فرخ ساجدی/ طلاق گرفته

فرزند : یک پسربنام سیامک

نقل از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

اگر بخواهیم دوره های زندگی خانم فروزان را از نظر هنری بگوییم به ترتیب می شوند:

الف: دوره ای که زندگی شخصی داشت.

ب: دوره ای که در سینمای ایران کشف شد.

پ: دوره ای که یکه تاز سینمای ایران بود.

ت: دوره ای که با اینکه سنی از او گذشته بود،اما او می خواست از پا نیفتند و رقابت کند.

د: دوره ای که سینمای قبل از انقلاب از نفس افتاد و دیگر خانم فروزان بر پرده سینمای ایران ظاهر نشد. 

فیلم های نخست او عبارت بودند از : ۱- ساحل انتظار ( سیامک یاسمی ، ۱۳۴۲ ) با فردین.۲- انسان ها ( مهدی میثاقیه با همکاری آرامائیس آقامالیان ، ۱۳۴۳ ) با فردین.۳- لذت گناه ( سیامک یاسمی ، ۱۳۴۳ ) با بهروز وثوقی.۴- عروس دریا (آرمان ، ۱۳۴۴ ) با ویگن و بهروز وثوقی.۵- ده سایه ی خطرناک ( امین امینی ، ۱۳۴۴ ) با گرشا رئوفی. 

فروزان در این پنج فیلم ، نقش زنان روستایی و تهیدست و مظلوم را بازی می کرد اما اغلب این فیلم ها با شکست تجاری رویرو شدند و موفقیتی برای او به بار نیاوردند ، هر چند که او در این فیلم ها نشان داده بود که بازیگر بی استعدادی نیست و خصوصا در لذت گناه بازی نسبتا خوبی ارائه داده بود. 

فروزان با فیلم گنج قارون ، جامه عوض می کند ، می رقصد و با آواز خوانندگان لب می زند و به فردین مونث سینمای ایران ، بدل می گردد. 

او تا اواخر دهه ی چهل ، و با بازی در فیلم هایی چون : ۶- گنج قارون ( سیامک یاسمی ، ۱۳۴۴ ) با فردین.۷- شمسی پهلوون ( سیامک یاسمی ، ۱۳۴۵ ) با آرمان و کتایون.۸- گوهر شب چراغ ( دکتر اسماعیل کوشان ، ۱۳۴۶ ) با ظهوری و همایون.۹ـ تنگه ی اژدها ( سیامک یاسمی ، ۱۳۴۷) با بهروز وثوقی.۱۰- دالاهو ( سیامک یاسمی ، ۱۳۴۶ ) با بهروز وثوقی .۱۱- شکوه جوانمردی ( اسماعیل ریاحی ، ۱۳۴۶ ) با فردین و آرمان.۱۲ـ غروب بت پرستان ( دکتر اسماعیل کوشان ، ۱۳۴۷ ) با ظهوری.۱۳- بر آسمان نوشته (سیامک یاسمی ، ۱۳۴۷ ) با بهروز وثوقی. و تعدادی دیگر ، 

باز همین تیپ را ایفا می کند و همواره با استقبال تماشاگران روبرو می شود

و بیشترین دستمزد را در میان بازیگران زن دریافت می کند و قراردادهای متعددی با تهیه کنندگان می بندد. به این ترتیب فروزان به معیار بازیگری در فیلم های تجاری این دوران تبدیل می شود و بسیاری از زنان بازیگر قدیمی و جدید از جمله سهیلا ، کتایون ، جمیله ، فریبا خاتمی ، لی لی ، مرجان ، شورانگیز طباطبایی و آرام از الگوی او پیروی می کنند ، اما هیچ کدام از آنان محبوبیت و موفقیت فروزان را به دست نمی آورند به بیان دیگر ، در این دوره فقط زنانی می توانستند در سینمای ایران موفق شوند که پا ، جای پای فروزان بگذارند در غیر این صورت ، یا حذف می شدند یا به بازیگران دسته چندمی تبدیل می گشتند . ویدا قهرمانی از سینما کناره گرفت (یا کنار گذاشته شد.) شهلا ریاحی در نیمه ی راه زندگی در نقش مادر بزرگ ظاهر شد ، و آذر شیوا که از معدود زنان بازیگر مستعد سینمای ایران بود ، هرگز نقش دلخواهش را در سینمای این دهه پیدا نکرد. فروزان در طول مدت بازیگریش در سینمای ایران در پنجاه و شش فیلم بازی کرد که به سیزده فیلم اشاره شد و بقیه ی فیلم هایی که فروزان در آنها بازی کرده ، به این قرار است : ۱۴- هاشم خان ( محمد زرین دست ، ۱۳۴۵ ) با بهروز وثوقی.۱۵- شوخی نکن دلخور می شم ( رضا صفایی ، ۱۳۴۵) با علی تابش.۱۶- مردی از تهران ( فاروق عجرمه ، ۱۳۴۵) با فردین.۱۷- فرار از حقیقت ( ناصر ملک مطیعی ، ۱۳۴۵) با ناصر ملک مطیعی.۱۸- دروازه ی تقدیر ( حمید مجتهدی ، ۱۳۴۶ ) با گوگوش و ایرج رستمی.۱۹- هفت شهر عشق (حمید مجتهدی ، ۱۳۴۶ ) با بوتیمار.۲۰- بسترهای جداگانه ( ایرج قادری ، ۱۳۴۷ ) با ایرج قادری.۲۱- چرخ بازیگر ( مهدی امیر قاسم خانی ، ۱۳۴۷) با منوچهر وثوق.۲۲- ستاره ی هفت آسمون ( حسین مدنی ، ۱۳۴۷ ) با منوچهر وثوق و گوگوش.۲۳- یوسف و زلیخا (مهدی رئیس فیروز ، ۱۳۴۷ ) با فخرالدین.۲۴- دختر شاه پریان ( شاپور قریب ، ۱۳۴۷) با منوچهر وثوق.۲۵- بازی عشق ( فاروق عجرمه ، ۱۳۴۷ ) با عبدالسلام نابلس.۲۶- عدل الهی ( تورکراینان اوغلو ، ۱۳۴۸ ) با کارتال تیبت.۲۷- ستاره ی فروزان ( اسدالله سلیمانی فر ، ۱۳۴۸ ) با شهلا ریاحی و عادل روحی.۲۸- شهر آشوب ( فریدون ژورک ، ۱۳۴۸ ) با ظهوری و پیمان.۲۹- معجزه ی قلب ها ( خسرو پرویزی ، ۱۳۴۸ ) با منوچهر وثوق.۳۰- امشب دختری می میرد ( مصطفی عالمیان ، ۱۳۴۸ ) با تقی مختار.۳۱- بهشت دور نیست ( اسماعیل ریاحی ، ۱۳۴۸ ) با فردین.۳۲- مالک دوزخ ( امیر شروان ، ۱۳۴۸ ) با منوچهر وثوق.۳۳- رقاصه ی شهر ( شاپور قریب ، ۱۳۴۹ ) با ناصر ملک مطیعی.۳۴- سو گلی ( فریدون ژورک ، ۱۳۴۹ ) با ناصر ملک مطیعی.۳۵- رام کردن مرد وحشی ( کمال دانش ، ۱۳۴۹ ) با امامعلی حبیبی.۳۶- مردی از جنوب شهر ( صابر رهبر ، ۱۳۴۹ ) با فردین.۳۷- جعفر و گلنار ( منوچهر قاسمی ، ۱۳۴۹ ) با هوشنگ منظوری.۳۸- عروس بیانکا ( شاپور قریب ، ۱۳۴۹ ) با منوچهر وثوق.۳۹- اسیر خشم ( ممدوح ، ۱۳۴۹ ) با فخرالدین.۴۰- ایوب ( فریدون ژورک ، ۱۳۵۰ ) با فردین.۴۱- آتش پاره ی شهر ( رضا صفایی ، ۱۳۵۰ ) با منوچهر وثوق.۴۲- با با شمل ( علی حاتمی ، ۱۳۵۰ ) با فردین.۴۳- حیدر ( فریدون ژورک ، ۱۳۵۰ ) با بیک ایمانوردی.۴۴- بد نام ( شاپور قریب ، ۱۳۵۰ ) با منوچهر وثوق.۴۵- قلندر ( علی حاتمی ، ۱۳۵۱ ) با ناصر ملک مطیعی.۴۶- خاطر خواه ( امیر شروان ، ۱۳۵۱ ) با ناصر ملک مطیعی.۴۷- ساحره ( کامران قدکچیان ، ۱۳۵۱ ) با بهمن مفید.۴۸- ظفر ( صابر رهبر ، ۱۳۵۱ ) با بیک ایمانوردی.۴۹- میخک سفید ( رضا صفایی ، ۱۳۵۱ ) با تقی مختار.۵۰- دشنه ( فریدون گله ، ۱۳۵۱ ) با بهروز وثوقی.۵۱- پریزاد ( سیامک یاسمی ، ۱۳۵۲ ) با ارحام صدر.۵۲- نا خدا ( امیر شروان ، ۱۳۵۲ ) با ناصر ملک مطیعی و منوچهر وثوق.۵۳- خداحافظ کوچولو ( رضا عقیلی ، ۱۳۵۴ ) با مرتضی عقیلی.۵۴- قرار بزرگ ( فردین ، ۱۳۵۵ ) با فردین و بیک ایمانوردی.۵۵- پشت و خنجر ( ایرج قادری ، ۱۳۵۶ ) با پوری بنایی و ایرج قادری.۵۶- دایره ی مینا ( داریوش مهر جویی ، ۱۳۵۷ ) با سعید کنگرانی و عزت الله انتظامی. 


فروزان"، ستاره زیبا و تنهای سینمای ایران از گرفتاری هایش حرف میزند"

فروزان ستاره زیبای سینمای ایران سالهاست که تنهاست و تنهایی یک زن جوان و قشنگ ،یعنی دردسر ،یعنی گرفتاری ،ومضمون کافی برای شایعه سازها . حرفهای فروزان شنیدنی است

او هنگامی که از دردهایش میگوید در هر کلامش غم و خستگی احساس می شود : -یک زن وقتی از شوهرش جدا شد فقط یک بیوه است . ولی اگر بیوه ای هنرپیشه سینما گردید باید اورا تیره روز نامید و من از جمله چنین موجوداتی هستم که در سینما فعالیت می کنم .از روزی که مردم کار مرا تایید کرده اند .هرچندگاه شایعه ای در مورد من ورد زبانها میگردد و هرروز هزار مضمون برایم کوک می کنند .وبعضی از مطبوعات هم با پیش کشیدن مسائل خصوصی زندگیم ،سوژه در اختیار شایعه پردازها می گذارند . اگر بخاطر حرفه ام و بعلت بازی در فیلم با یکی از هنرپیشگان مرد سینما گرم بگیرم .شایعه عشق آتشینم !مثل برق همه جا پخش می شود واگر در باره بازیگری یکی از هنرپیشگان مرد اظهار عقیده کنم، بازهم حرفهای مرا با هزار تفسیر و تعبیر می سنجند و به آن رنگهای مختلف میدهند . مردم نمیدانند که فروزان شاد سینما، یک زن دردمند است که حتی اختیار این را ندارد از ته دل بخندد ویاگاهی افسرده شود! من اگر سرحال و خندان باشم مرا سرمست از عشق خواهند خواند .اگر بعلت فعالیت مفرط مغموم شوم ،مفارقت و جدایی را دلیل آن خواهند دانست . وقتی که در خانه تنها هستم، بدون آنکه بخواهم ،افکارم متوجه اینگونه مسائل می گردد و سخت معذبم می کند . برای گریختن از این عذاب به موسیقی پناه می برم .اگر از این پناهندگی نتیجه ای نگرفتم بسراغ دوستانم میروم ودر میهمانی ها شرکت می کنم .تازه آنجا هم راحت نیستم ،مردها دور و بر من جمع می شوند تا بازیگری یا زیبائیم را بستایند و زنها از ترس اینکه مبادا شوهرانشان را مفتون خود سازم ،آنها را از اطراف من پراکنده می سازند وبمن خصمانه نگاه می کنند. یادم می آید در یکی از میهمانی ها مردی که شصت سال شیرین داشت ،کنار من آمد و از قشنگی من حرف زد و از فیلمهای آینده ام پرسید .هنوز نتوانسته بودم پاسخی به سئوالاتش بدهم که همسرش آمد دستش را گرفت و گفت :بیابریم، خجالت نمی کشی با این زن ....حرف میزنی! . یک زن بی شوهر ودر عین حال جوان اگرکارش به بازیگری بکشد، خیلی رنج خواهد برد. دنیای پرسکوت تنهائی زنها و مردهای عادی اگر رنج آور باشد، تنهایی جنجال آفرین و شایعه ساز ستارگان زیبای سینما کشنده است و این همان دردی است که مرا می آزارد 

نقل ازمجله سپید و سیاه /شماره 956/بهمن 1350 

 

  در آخر شعری را که "استاد سلیمانی راد" درباره ستایش هنر خانم فروزان (که تا ابد در آسمان سینمای ایران خواهد درخشید) سروده و درمتن آن نامهای بعضی از فیلمهای موفق او را گنجانده، تقدیم به او می گردد

ای عروس دریا،تو ستاره فروزانی که شعله های هنر توجاویدان خواهد بود، ای که میخک سفید بودی، ای که تو در کوهساران "دالاهو" چون آهویی جست و خیز کنان بودی، تو به طریق انسان ها به معرفت وجودی سر قرار بزرگ رسیده بودی، ای که تو همیار مردی از جنوب شهر بودی در دسیسه هایی که برای "گنج قارون" کشیده بودند، "ساحل انتظار" عشق تو سینما بود که جمعی می گفتند این "لذت گناه" است، ای ستاره همیشه شعله ور سینما، اگر چه بدبختی های "رقاصه شهر" را می گفتی و بدنام بودن را به حفظ پرده سینما چون "آتشپاره شهر" سر هر محله با قلندر شهر به دوش می کشیدی، اما از "تنگه اژدها" با همه مرارت هابه خاطر قلب پاکت، خدا بر آسمان قلبت نوشته بود،"غروب بت پرستان" تو بودی که با حمایت پشت و خنجرتوانستی ساحره ی بد یمن رادر عدل الهی بشکنی، و باید گفت

بعد از این همه سال "فرار از حقیقت" را آنان انتخاب می کنند که "گوهر شب چراغ" ندارند، و من در تنهایی و شلوغی زندگی ام همیشه "ستاره هفت آسمان" خودم رادر عشق به تو می دانستم، ای اسطوره قلب خسته من، در جشنواره سپاس قلب های بی قرار، آیندهای ستاره فروزان خواهند تپید