گلچینی از مطالب و عکسهای جالب
پسر جوان، وقتى پاى سفره عقد نشست و حاضر شد مهريه همسرش را پانصد هزار شاخه گل سرخ و يك جلد ديوان شمس تبريز به خط خودش در نظر بگيرد، نمىدانست چند سال بعد بايد چند هزار بيت شعر ديوان شمس را بنويسد .
چندى پيش، زنى جوان به شعبه 264 دادگاه خانواده 121 مراجعه و با ارائه دادخواست طلاق به قاضى نحوى گفت:چند سال پيش بود كه جوان مهندسى به خواستگارىام آمد.
از همان اول تصميم گرفتم كه بناى زندگىمان را بر پايه تفاهم و عشق و عرفان بگذارم اين بود كه براى مهريهام، پانصد هزار شاخه گل سرخ و ديوان شمس به خط شوهرم و چهارده سكه بهار آزادى تعيين كردم.
فكر مىكردم اگر او حاضر شود چنين مهريهاى را بپذيرد، بايد از انديشه بالايى برخوردار باشد.
وى گفت: او هم پذيرفت و ما بعد از ازدواج، زندگى مشتركمان را آغاز كرديم.
در اين مدت با اينكه از نظر عقيدتى ميان من و شوهرم تفاوتهايى بود و گاهى مشكل پيدا مىكرديم ولى من سعى مىكردم با گذشت باعث حفظ زندگى مشتركم شوم.
وى ادامه داد: تا اينكه بعد از چند سال، روز به روز بر اختلاف ميان من و اواضافه شد و شوهرم و من به اين نتيجه رسيده ايم كه ديگر امكان ادامه اين زندگى وجود ندارد و به همين علت من به دادگاه خانواده مراجعه كرده و تقاضاى دريافت مهريه و طلاق دارم .
با درخواست اين زن جوان، قاضى دستور احضار اين مرد را به دادگاه داد.
اين مرد جوان در برابر قاضى دادگاه خانواده گفت: آقاى قاضى! من و همسرم با اينكه از ابتدا سعى داشتيم تا پايههاى زندگى مشتركمان را استحكام ببخشيم موفق نشديم و به همين علت من هم فكر مىكنم بهتر است تا از يكديگر جدا شويم .وى گفت: طبق مهريهاى كه براى همسرم تعيين كردهام، بايد ديوان شمس را به خط خودم براى او بنويسم و پانصدهزار شاخه گل به او بدهم .
ارسال یک نظر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر