۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

هيپاتى، اولين زن رياضيدان در تاریخ


هيپاتى را مى‏توان اولين زن رياضيدان دانست. داستان زندگى او حدود 370 سال بعد از ميلاد آغاز شده است.
پدرش، تئون يكى از استادان برجسته رياضيات در دانشگاه اسكندريه بود.
اسكندريه در آن زمان يكى از مراكز بزرگ علمى ـ فرهنگى جهان محسوب شده كه داراى كتابخانه‏اى غنى و پربار بود. كتب مختلف علمى، فنى و هنرى آن از تمام گوشه و كنار جهان جمع‏آورى شده بود.
هيپاتى در چنين محيط مساعدى با هوش و ذكاوت خدادادى‏اش مطالعه‏اى جدى، پيگير و همه‏جانبه را شروع كرد و پدرش، تئون، كه شور و اشتياق هيپاتى را مى‏ديد به آموزش او همّت گمارد.

هيپاتى با كنجكاوى و علاقه‏اى كه داشت خيلى زود توانست رياضيات و فلسفه را بياموزد. تئون همچنان كه علوم گوناگون را در دانشگاه اسكندريه تدريس مى‏كرد؛ قدرت تفكر و استدلال منطقى هيپاتى را نيز بالا مى‏برد.

هيپاتى در كنار پدر و در كتابخانه اسكندريه استعدادهاى نهفته خود را شكوفا ساخته و ديرى نپاييد كه به كرسى استادى دانشگاه اسكندريه دست يافت. چيزى كه در آن زمان براى يك زن غير ممكن به نظر مى‏رسيد.

او در علم بيان و كلام، نجوم و سخنورى هم بى‏نظير بود. چنانكه نقل كرده‏اند هنگامى كه براى شاگردانش سخن مى‏گفت مردم در خارج از كلاس گوش به سخنان دل‏انگيزش مى‏سپردند.

مورخان گفته‏اند آوازه علوم و سخنورى هيپاتى آنچنان گسترش يافته بود كه دانشجويان جوان از ديگر نقاط جهان براى شنيدن درس او به اسكندريه مى‏آمدند.

البته مى‏توان از نوشته‏هايى كه از او برجاى مانده به دليل اين موضوع پى برد.

در يكى از نوشته‏هايش مى‏خوانيم: «افسانه‏ها بايد تنها به عنوان افسانه و اسطوره‏ها تنها به عنوان اسطوره آموخته شوند. آموزش موهومات به عنوان حقايق چيز وحشتناكى است. ذهن كودك آنها را مى‏پذيرد و به آنها اعتقاد مى‏آورد و در سالهاى بعد تنها با سختى و شكنجه مى‏تواند از چنگ آنها رهايى يابد. در حقيقت انسان همان طور كه براى برقرارى حقيقت مى‏جنگد بايد با خرافات نيز به مبارزه برخيزد. چرا كه موهومات، نامحسوس، درك‏ناكردنى و بغرنج هستند و تكذيب آنها به سختى ميسر مى‏شود ...».

هيپاتى صاحب رسالات فراوانى در رياضيات است. اما متأسفانه بخش اندكى از آنها به دست ما رسيده است.

او در جبر و هندسه مسايل جديد و راه‏حلهاى نويى ارائه كرد چنان كه بحث او در باب مخروطها تا قرن هفدهم از حدى كه او تدريس مى‏كرد فراتر نرفت و «غلظت سنجى» كه او اختراع كرد تا به امروز هم براى تعيين غلظت مواد حل شده در مايعات به كار مى‏رود.

هيپاتى يكى از نخستين افرادى بود كه اسطرلابى ساخت تا دريانوردان بتوانند با كمك آن هر لحظه به موقعيت كشتى‏شان در دريا پى ببرند. (اسطرلاب: از وسايل نجومى قديم كه براى برخى از اندازه‏گيريهاى نجومى و ارتفاع ستارگان و كشف بعضى مسايل و احكام نجومى به كار مى‏رفته است).

همه مورخان از محبوبيت عجيب و فراوان هيپاتى در ميان مردم، علما و دانشجويان سخن گفته‏اند اما سرانجام هيپاتى سرانجامى غم‏انگيز و دردناك بوده است.

هيپاتى از طرف كليساى زمان خود متهم به جادوگرى شده و در يك روز هنگامى كه از كتابخانه اسكندريه بازمى‏گشت مورد حمله جمعى قرار گرفت و به طرز وحشيانه‏اى شكنجه و كشته شد.

جاهلان دستهاى او را شكستند، بدنش را زير ضربات سخت خرد كردند و پوستش را با چاقوهاى صدفى دريدند و سرانجام جسد بى‏جان او را سوزاندند.

آن افراد نه تنها هيپاتى را از ميان بردند بلكه چندى بعد كتابخانه بزرگ و نفيس اسكندريه را به آتش كشيدند.

تا آنجايى كه تاريخ به ما مى‏گويد هيپاتى اولين زن رياضيدان جهان بوده است.

او از نظر فلسفى پيرو افلاطون بوده و آثار افلاطون و ارسطو را تفسير مى‏كرده است.

او گفته است: «انسان همان طور كه براى برقرارى حقيقت مى‏جنگد بايد با خرافات به مبارزه برخيزد.»

منابع:

آشتى با رياضيات، سال 1356، شماره اول.

آشتى با رياضيات، سال 1361، شماره پنجم ـ دوره دوم

/ofogheroshan.tk

هیچ نظری موجود نیست: