گزارشم از جاده اسالم - خلخال در مجلهی «سرزمین من». هیچ گزارشی البته نمیتونه این جاده رو
اونطوری که هست توصیف کنه. وحشتناک زیباست. رونوشت به همهی دوستای خوبی
که میخوان یه روز با هم باشیم. و تشکر ویژه از حسین امام جمعهزاده به خاطر
اینکه ساعت یک نصفه شب پیشنهاد دادم با من بیاد و نه نیاورد و طاهره رحیمی
که زحمت ویرایش (دوباره نویسی؟!) این گزارش رو کشید. سه تا عکس آخر گزارش
رو خودم گرفتم و در مجله کار نشده؛ اختصاصی وقتکشی که شده گاهنامه!
گذر بهشت
گذر از جاده اسالم به خلخال، یکی از زیباترین و شگفت انگیزترین جادههای ایران
انگار
به سرزمین رویاها آمدهاید. اشتباه نمیکنید، ابرهای سفید نزدیک زمین
آمدهاند، گلههای سفید گوسفند روی مراتع سبز بیحرکت ماندهاند، جنگل
انبوه راه باز کرده و جادهای در انتهای پیچ مهآلود گم شدهاست. سفر در
جاده اسالم به خلخال به قدم زدن در خوابهای شیرین میماند؛ جایی که طبیعت
با تمام ابهتش مرز خیال و واقعیت را درهم میشکند و یکی از زیباترین و
شگفتانگیزترین بخشهای طبیعت ایران پیش چشمتان میآید. مسیری به طول70
کیلومتر که 2 استان شمالی گیلان و اردبیل را در فاصله دریا و کوهستان به هم
وصل میکند. در این زیبا شماره با عکسهای زیبا سراغ این مسیر رویایی
رفتهایم و به شما خواهیم گفت چطور در این جاده گردش کنید تا هم از
زیباییها بیشتر لذت ببرید و هم سفری داشتهباشید به یادماندنیتر.
به تماشا سوگند
سفر در یكی از مهمترین جادههای گردشگری ایران در استانهای گیلان و اردبیل
لازم
نیست فقط ببینید، اینجا فقط تماشا به نگاه نیست؛ برای یك لذت كامل و درك
تمام زیباییهای این مسیر باید تمام حواستان را به خدمت بگیرید؛ بوی هیزم
آشپزخانههای ییلاقی، سنگینی رطوبت مه در دم و بازدم، طعم غذاهای محلی و
همصحبتی با مردمان تالشی، آن چیزهایی است که فعل تماشا را کامل میکنند.
از اسالم در استان گیلان كه پا به این مسیر میگذارید، 50 کیلومتر را همراه
با جاده کمکم ارتفاع میگیرید، پیچوخمها را پشتسر میگذارید، از جنگل
انبوه تا دشت سرسبز و ییلاقی بالادست كوه طی مسیر میكنید تا مسیر، 20
کیلومتر آرامآرام ارتفاعتان را كم كند و به خلخال در استان اردبیل برسید
كه پایان مسیر است.
در ابتدای بیمرزی
از
همین اول راه پیداست كه این سفر، سفری دیگر است و این جاده، جادهای دیگر.
اینجا مرز معنایی نمیدهد، اینكه اسالم كجا تمام میشود و نقطه شروع
دهستان بعدی كجاست، فقط روی نقشه معنا دارد. روستاها آنقدر کنار هم سر
برآوردهاند که حتی تابلوهایشان هم فاصله چندانی از هم ندارد. یکی همین
دهستان «خَرجِگیل» که به اسالم چسبیده و در 10 کیلومتر اول، کنار جاده پهن
شده است؛ دهستان بزرگی متشكل از چند روستا یا به قول شمالیها «محله» که
هرکدام خانههایی در وسط و شالیزارهایی در اطراف دارند. خرجگیل و منطقه
جنگلیاش را که پشتسر بگذارید، تا دلتان بخواهد آبادیهای بیمرز پیش
رویتان است: روستای «محمودآباد» و ییلاقهای «كرمون»، «الماس»، «زندونه»،
«چهارسو»، «مطش»، «اسبوونی»، «ورگهدره» در حاشیه جادهاند. گردنه الماس
مرتفعترین نقطه جاده است؛ یعنی جایی که کوهستان، چشمانداز شگفتانگیزی
زیر پای شما درست میکند. از گردنه الماس که سرازیر شوید بقیه راه تا
سهراه «مجره» و خود خلخال سرپایینی است. در مسیر میتوانید هرجا که
دلتان خواست به فرعی بزنید و مهمان یکی از همین ییلاقها شوید. اما مراقب
باشید خوشی ییلاق از برنامه سفر دورتان نکند.
كافهای برای تماشا
وقتی
قرار است مقصد جاده باشد نه مسیر رسیدن، كافهها و رستورانهای كنار جاده
بخشی از جذابیت سفر میشوند. «مسافر نباید سختگیر باشد، هرجا که شد
بنشیند، کیف کند و غذای محلی بخورد.» این را «سهیل» میگوید؛ یكی از
گردانندگان كافهای كوچك در روستای «لاکاتاشم». «هرجا كه شد بنشیند» را
لابد بهخاطر كوچكی و دور از جاده بودن كافهاش میگوید، اما كیف ما را از
نشستن در این كافه كوچك با پذیراییاش حسابی كوك میكند. برای رسیدن به
جایی خلوتتر، در میانه راه، یکی از فرعیهای سمت راست جاده را گرفتیم و
500 متری راندیم تا به روستای لاکاتاشم، کافه «آوای طبیعت» و همین آقاسهیل
رسیدهایم. جاده اسالم به خلخال و فرعیهایش برای آنها که اهل تجربهاند،
بهشت کم ندارد، اما این روستا چیز دیگری است؛ لاکاتاشم یک رویای بالفعل
است. رودخانهای از وسطش میگذرد و کنار رودخانه هم خانههایی دارد دلباز
با سقفهای سفالی و ایوانهایی پر از گلدانهای شمعدانی. به اینها باید
استخر بزرگ قزلآلای ورودی روستا را هم اضافه کرد. برای پیدا کردن همصحبت
در این روستای خلوت كه حدود 300 نفر جمعیت دارد، باید سراغ کافه روستا رفت؛
همانجا كه ما آمدیم. «کجا بروم از اینجا قشنگتر و بهتر؟» سهیل که بیشتر
سال را در روستایش میماند، از زندگیاش راضی است، حق هم دارد، خانهاش
تکهای از بهشت است و کافه خانوادگی و ویلاهایی که با چند نفر دیگر اجاره
میدهند، محل درآمدشان است. البته منظور از ویلا، خانههای روستایی و
ییلاقی اینجاست؛ خانههایی که وسعتشان تا 150متر هم میرسد و کرایهشان
برای هر شب از 30 تا 60 هزار تومان بالا و پایین میرود. مثل هر ییلاق
دیگری قیمتشان به فصل و شلوغی روستا بستگی دارد. البته کافه خانوادگی
«سهیل پورمحرمی» جایی است که خیلی از کوهنوردان مسیر اسالم تا خلخال از آن
خاطره دارند، همانهایی که از خلخال راه افتادهاند و از مسیر کوهپیمایی
«اَندبیل» وارد جنگلهای انبوه شدهاند. با وسوسه ماندن و دل كندن
ازلاکاتاشم به سختی کنار میآییم و برای لذت بردن از جاده دوباره به مسیر
اصلی برمیگردیم. «گیجاو» که در امتداد جاده جا خوش کرده، روستای بزرگتر و
شلوغتری است.
فروشی نیست
گوسفندانی
پروار و گاوهایی چندرنگ؛ اهالی «گیجاو» بیشتر دامدارند، از همان
دامهایی که معمولا کنار این جاده با سبزههای بلند از خودشان پذیرایی
میکنند و وقت رد شدن نیمنگاهی هم به شما میاندازند. دامداری در این
منطقه به همین راحتیها هم نیست و «پروانه چرا» برای آن صادر میشود. مجوزی
كه قلمرو زمین و دارایی هر خانواده در آن مشخص میشود، چرا كه بیشتر جنگل و
ییلاقهای حاشیه جاده اسالم به خلخال جزو «اراضی ملی» و غیرقابل خرید و
فروش است. البته این پروانه چرا برای چندتا گاو و گوسفندی كه ما اینجا
میبینیم صادر نمیشود، برای گلههایی است كه اهالی این منطقه به ییلاق
«اسبوونی» بردهاند. كسی هم اگر مانده، برای رسیدگی به کار شالیزارهای
خانوادگی است؛ مثل یكی از برادرهای خانواده «حاجتپور»، آقامهدی، كه با
همصحبتی او تابلوهای کنار جاده را بهتر رمزگشایی میکنیم: «قبل از هرگونه
خرید و فروش مِلک از غیرملی بودن آن اطمینان حاصل نمایید.» اینطور که
آقامهدی میگوید خرید و فروش زمین در اینجا خیلی سخت است؛ «اگر غیربومی
باشید که مشکلتان چندبرابر است.» بههمین خاطر هم احتمالا کسی خودش را به
این دردسر نمیاندازد. در ییلاقهای پرجمعیتی مثل اسبوونی قطعات زمینها
100، 200 و 300 متری است و با متری 100 تا 200 هزار تومان میتوانید صاحب
زمین شوید و در آن خانهای بسازید؛ البته اگر فکر میکنید به دردسر و
دوندگیهایش میارزد. اما اگر عاشق اینجا شدهاید و تصمیم دارید که روزهای
گرم تابستان را در این ارتفاعات خنک سپری کنید، امکان خرید خانه و به قول
محلیها ویلا هست. میتوانید صاحب خانهای در بهشت شوید، آن هم با قیمتی
بین 15 تا 30 میلیون تومان. اندازه خانه، شکل و ظاهر و فاصلهاش از جاده هم
تعیینكننده اصلی قیمت آن است. البته به تورم هم فکر کنید، احتمالا همین
حالا که این جملات را میخواهید قیمت این خانهها بالاتر هم رفته باشد.
ما مهماننوازیم
خب،
سنگ بزرگ خرید خانه را كنار بگذاریم و حالا که اینجاییم، چیزهای دیگری
بخریم. بعد از دامداری و کشاورزی، اقتصاد محلی با تولید لبنیات، عسل، میوه و
البته پذیرایی از مسافران اداره میشود. ییلاقنشینها منبع لبنیات
منطقهاند و اگر شبی در همسایگیشان ماندید از خرید غفلت نکنید. از همین
حالا بدانید که کمتر دامداری حاضر میشود شیرش را به مسافران بفروشد، اما
ماست، پنیر و کشک را به راحتی میفروشند. هر کیلو پنیر گوسفندی در نهایت
برایتان 8هزار تومان تمام میشود و هر کیلو ماست خوشمزه هم یک هزار و 500
تومان قیمت دارد. عسل روستاها و ییلاقهای حاشیه این جاده هم خیلی معروف
است، به خصوص آنها که در جاهای مرتفعترند. بسیاری از مردم اینجا صاحب کندو
هستند و عسلشان را به مسافران میفروشند، آن هم چه عسلی که خبری از شکر
در آن نیست. همین آقامهدی، 25 کندوی عسل در حیاط خانهاش دارد و میگوید كه
قیمت عسل بستگی به رنگ و فصل برداشش دارد، اما میتوانید هر کیلو را بین
12 تا 16هزار تومان بخرید.
صبح
اول وقت از اسالم راه افتادهایم و حالا دیگر وقت ناهار است. در این جاده
زیبا، باید شكم را با محصولات محلی پر كرد. به یُمن مسافران این جاده، در
روستاها، ییلاقها و مسیرهای روستایی میشود قهوهخانه یا کافهای پیدا
کرد و مهمان یک غذای خوب با مواد اولیه تازه شد. «شهرام آلاشی» که در ییلاق
«مطش» ویلاهایی برای اجاره به مسافران دارد قیمت غذاها را به فاصله
غذاخوریها تا جاده مربوط میداند و البته معروفیتشان. البته قیمتها در
تمام این مسیر چندان تفاوتی از هم ندارد. قیمت یک صبحانه تقریبا کامل در
این جاده 3هزار و 500 تومان است. یک پرس غذای محلی مثل «ترشیتره»،
«میرزاقاسمی» یا «خورش گوجه» با برنج هاشمی هم همینقدر است. آبگوشت با
گوشت گوسفند تازه یا یک سیخ «کبابترش» محلی هم 3هزار تومان است و اگر خیلی
گرسنهاید و یک پرس چلوکباب جوجه محلی با مخلفات میخواهید، 7هزار تومان
برایتان خرج برمیدارد. پیشنهاد ما این است که اگر میخواهید خاطره این
سفر تا ابد با شما بماند، طعم تازه این غذاها را بچشید. طعم خوش این غذاها
را به تجربههای قبلیتان که اضافه کردید و استراحت هم ضمیمهاش شد، باز به
جاده برگردید.
جنگل را بیابان نكنید!
«خطر
حمله جانوران وحشی»؛ این تابلو را در نقاط معدودی از ارتفاعات بالادست
جاده میبینید. با وجود آنکه چند سالی است از حمله جانوران وحشی به مردم
منطقه گزارشی نشده، اما این تابلوها همچنان در جایشان ایستادهاند. اگر از
اهالی منطقه، مخصوصا چوپانهایی که در ارتفاعات ساکناند بپرسید، از حمله
خرس و گرگ به دامهایشان چیزهایی برای گفتن دارند، اما احتمالا نمیخواهند
با این خاطرات بیدلیل کسی را بترسانند. چون مهمتر از هر دلیل دیگری هوای
گرم باعث میشودکه خطری مسافران را تهدید نکند. با این حال «سیدکریم
پوراکبری»، رئیس اداره منابعطبیعی «تالش» هشدار میدهد که خطر حمله گرگ را
در مناطق ییلاقی مرتفع مثل گردنه الماس به خصوص در ماههای سرد باید جدی
گرفت و بهتر است برای اقامت در طبیعت نزدیک ییلاقنشینها بود. گردنه الماس
مرتفعترین ییلاق این جاده است و به اعتقاد خیلیها زیباترین بخش این
جاده. خانههای ییلاقی روی دشت سبز پهن شدهاند و طبیعت زیبایی
خیرهكنندهای دارد. احتمالا بیشتر عکسهایی را كه از جاده اسالم به خلخال
دیدهاید، عکاسها از همین بالا گرفتهاند، اما اینجا همان منطقهای است که
باید در آن احتیاط کنید.
واقعیت
این است كه محیطزیست گیاهی این منطقه، بیشتر از جانورانش در معرض خطر
است؛ چون سفر دوباره به این منطقه فقط در صورتی میسر است که این جنگلها و
مراتع به همین شکل امروزی باقی بمانند و بیشتر تخریب نشوند. شهرام آلاشی که
خودش در در ییلاق مطش به دنیا آمده و روزهای گذشته منطقه را به خاطر دارد،
نگران آینده اینجاست: «به نظر من اینجا زیباترین نقطه جهان است و فکر
میکنم بهشت چنین جایی باید باشد، اما راستش چندان امیدوار نیستم که بهشت
من همین شکلی بماند.» با اینکه گردشگری شدن منطقه طبیعی مسیر اسالم به
خلخال کمک زیادی به اقتصاد مردم کرده، اما علاقه همین مسافران جان این
زیباییها را هم به خطر انداخته، هرقدر که جاده معروف شده، همان قدر هم
بیشتر زخم برداشته است. غیر از زبالههایی که مسافران خودخواه در جاده و
جنگل رها میکنند، درختان قطور زیادی هم به خاطر ساختن ویلا قطع شده و
میشوند. اگر چند شبی در منطقه بمانید، شما هم صدای ترسناک اره برقیها را
میشنوید که صدایشان از اعماق این منطقه جنگلی میآید.
خطر در کمین
هر
سال چندین نفر در مسیر اسالم به خلخال تصادف میکنند یا به داخل دره پرت
میشوند. بنابراین برای آنها که وارد این جاده میشوند، خطر تصادف در
جادهای اینقدر زیبا، از خطر جانوران وحشی بسیار بیشتر است. بیشتر از 20
کیلومتر از اسالم به سمت خلخال آمدهایم و جاده هنوز داخل جنگل ادامه دارد.
جادهای زیبا و با آسفالت تازه، اما با پیچوخمهای خطرناک که در انتهای
مسیر بیشتر هم میشود. پیچ جاده و زاویههای تندش برای همه راهیان این مسیر
علامت خطر است، حتی آنها که سالهاست در آن رفت و آمد میکنند. «کاظم»
سالهاست که با تاکسیاش که حالا به رنگ زرد در آمده در مسیر اسالم به
خلخال مسافر جابهجا میکند، اما باز هم سر هر پیچ حواسش را خوب جمع
میکند: «با اینکه اینجا را مثل کف دستم میشناسم، اما نمیشود به این جاده
عادت کرد. باید خیلی مواظب پیچهای تند بود، رانندهها حواسشان بیشتر
باید به رانندگی باشد تا قشنگی جاده.» از نظر آقاکاظم بدترین کار در یک
چنین جادهای رانندگی با سرعت بالاست: «هم پدر ماشین در میآید و لنتها
داغ میکنند و هم اینکه چیزی از قشنگی جاده نمیفهمید.»
انتهای
جاده به ارتفاعات خلخال میرسد. جایی که دشتهای سرسبز جای جنگل را
گرفته و به هر سمتی که نگاه کنید، خلاف ابتدای مسیر، فرشی از گلهای
رنگارنگ دشت را پوشاندهاند. هوا خنکتر شده و از شرجی کنار ساحل هم خبری
نیست. سفر نیمروزه در جادهای 70 کیلومتری نزدیکیهای غروب به انتهایش
میرسد. دیگر به خلخال رسیدهایم؛ اینجا شهری است که به تابستانهای خنکش
معروف است و بنابراین از قبل باید برای یک شب سرد کوهستانی آماده بود.
مهمانسرای جهانگردی خلخال در همسایگی دانشگاه آزاد و سپیده روبهروی اداره
پست این شهر میتواند اقامتگاه شما باشد. گذراندن شب در شهری کوچک و خنک،
پایان دلپذیری است برای گذر از یک جاده رویایی و شگفتانگیز.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر