۱۳۸۷ آبان ۲۵, شنبه

به سلامتی !


به سلامتیِ درخت ! نه به خاطرِ ميوه‌ش،بلکه به خاطرِ سايه ا‌ش.
به سلامتیِ ديوار ! نه به خاطرِ بلنديش ، واسه اينکه هيچ‌وقت پشتِ آدم رو خالی نمي‌کنه.
به سلامتیِ دريا ! نه به خاطرِ بزرگيش ، واسه يک ‌رنگيش.
به سلامتیِ سايه ! که هيچ‌وقت آدم رو تنها نمي گ‌ذاره.
به سلامتیِ پرچم ايران ! که سه‌رنگه.
به سلامتی تخم‌مرغ ! که دورنگه.
به سلامتی رفيق ! که يه‌رنگه.
به سلامتیِ همه اونايی که دوستشون داريم و نمي‌دونن ،یا اینکه دوسمون دارن و نمي‌دونيم.
به سلامتیِ نهنگ ! که گنده‌لات درياست.
به سلامتیِ ز نجير! نه به خاطر اين‌که درازه ، بلکه به خاطر اين‌که به هم پيوستس.
به سلامتیِ خيار ! نه به خاطر «خ» اش ، فقط به خاطر «يار»ش.
به سلامتیِ شلغم ! نه به خاطر «شل» اش ، بلکه به خاطر «غم»ش.
به سلامتیِ کرم خاکی ! نه به خاطر کرم‌بودنش، بلکه به خاطر خاکی‌بودنش.
به سلامتیِ پل عابر پياده ! که هم مردا از روش رد مي‌شن هم نامردا !
به سلامتيِ برف ! که هم روش سفيده هم توش !
به سلامتيِ رودخونه ! که اون‌جا سنگای بزرگ هوای سنگای کوچيکو دارن.
به سلامتيِ گاو ! که نمي‌گه "من" ، بلکه مي‌گه "ما".
به سلامتيِ دريا ! که ماهی گنديده‌ها شو دور نمی‌ريزه.
به سلامتیِ اونی که هميشه راستشو مي‌گه.
به سلامتیِ سنگ بزرگ دريا ! که سنگای ديگه رو می‌گيره دورش.
به سلامتیِ بيل ! که هرچه ‌قدر بره تو خاک ، بازم خاکی تر می‌شه.
به سلامتیِ دريا ! که قربونياشو پس مي‌آره.
به سلامتیِ تابلوی ورود ممنوع ! که يه ‌تنه يه اتوبان رو حريفه.
به سلامتیِ عقرب ! که به ذلت تن نمی‌ده (اخه میگن عقرب وقتی تو آتیش می‌ره و دورش همش آتيشه ، با نيشش خودش رو مي‌کُشه که کسی ناله‌هاشو نشنوه)
به سلامتیِ سرنوشت ! که نمي‌شه اونو از سر نوشت.
به سلامتیِ سيم خاردار ! که پشت و رو نداره.

هیچ نظری موجود نیست: