عید نوروز در حضور ناصرالدین شاه !
از کتاب: "سه سال در دربار ایران"، نوشته : "دکتر فوریه"
ترجمه : "عباس اقبال" :
امروز روز عید نوروز است و من به عادت هر روز از خیلی زود بانتظار بیرون آمدن شاه از در نارنجستان در باغ گلستان قدم می زنم.
اعلیحضرت بیرون آمد و مرا باشاره ای بخدمت خود خواست و من پیش رفتم.
دامن خود را که پر از فیروزه بود گشود و از آن میان با دقت تمام سه قطعه ی درشت تر را جدا کرد.
سپس جمیع آنها را تحت آزمایش آورد و از آنها، آنرا که منظم تر و خوشگلتر بود برداشت و بمن داد و گفت این عیدی شماست.
نوروز در حقیقت اول سال رسمی ایرانیانست چه سالهای اسلامی قمری است و اعیاد و ایام سوگواری ایشان در عرض سال همچنانکه پیش ما ثابت است ثابت نمی ماند، فقط نوروز لایتغیر است و همیشه درست با روز اول اعتدال ربیعی یعنی موقعی که آفتاب ببرج حمل میرسد و بهار شروع میشود تطبیق میکند، و نتیجه این کیفیت چنین شده است که امروز زمان تحویل با ساعت شش و نیم بعد از ظهر مصادف گردیده و آنرا اخترشناس باشی شاه استخراج نموده است.
تالار بزرگ موزه که مراسم سلام در آنجا بعمل خواهد آمد خیلی زودتر از ساعت شش از جمعیت پرشده بود.
تمام اعیان مملکتی در آنجا جمع بودند و وزرا و صاحبان مناصب عالی بر جاهای خود قرار داشتند، حتی من در میان ایشان چند تن از صاحب منصبان نظامی خارجی را هم دیدم.
این صاحب منصبان خارجی که کم و بیش لباس صاحب منصبی ایران را بدون تعارف خریده اند در حقیقت خوش نشینانی هستند که خواسته اند با استخدام این لباس یا ترکیب کردن آن با اجزاء دیگری از لباسهای نظامی گوناگون، لباسی داشته باشند که برای مجلس نقلبه مناسبتر مینماید تا برا ی مجالس جدی!
اعلیحضرت ساعت شش به تالار وارد شد و بروی قالی زربفت کهنه ای که در پای تخت فتحعلیشاه انداخته بودن به رسم معمولی ایرانیها نشست و بر بالش مروارید دوز تکیه داد.
شاه مثل روزهای سلام یا مهمانیهای بزرگ در جواهر غرقه بود و نور فراوان چهل چراغهای بزرگ و شمعدانها و چراغهای دیواری تلالؤ عجیبی به آنها میداد.
بعلاوه منظره ی این تالار که سراپا آینه کاری است بسیار خیره کننده است.
در هر یک از دو طرف تخت عده ای از روحانیون ایستاده اند و روبروی شاه در چهار قدمی صدرأعظم برپا ایستاده و چند قدم عقب تر در طرف چپ ظهیرالدوله رئیس تشریفات و دامادشاه قرار گرفته.
من در دو قدمی عقب سر امین السلطان ایستاده ام اما قدری متمایل بطرف راست تا در جلوی جمعیت های مختلف اعیان دولت را بهتر ببینم. در سر دقیقه معین اخترشناس باشی باوقار تمام و قدمهای آهسته بجلوی شاه میآید و پس از تعظیم ساعت بدست شروع سال نو را اعلام میکند، سپس عقب عقب خارج میشود، و دو تن از سادات بشاه تبریک و سلامت باد میگویند.
در حینی که این دو تن سید مشغول عرض تبریکند شمایل حضرت علی بن ابی طالب را دست بدست می گردانند و همه آنرا میبوسند بعد هر کس چنددانه گندم باین امید که سال آینده سال ارزانی و فراوانی باشد می خورد.
امام جمعه با یکی دیگر از مجتهدین در داخل ظرفی آیاتی از قرآن مجید را می نویسد و پس از حل کردن آن در مایعی قسمتی از آنرا بشاه می آشاماند و بقیه را نزدیکان می نوشند!
بعد از تمام شدن این مراسم، مجدالدوله سبد بزرگی را که پر از سکه های تازه ضرب شده بود (که بآنها که مثل بیست سانتیمی های قدیمی ماست "شاهی سفید" میگویند) پیش شاه گذاشت و شاه از آن ابتدا به ملاها بعد به شاهزادگان درجه ی اول مقداری داد.
سپس دو جیب لباس روی مرا پر کرد و دیگران هم یکی یکی از جلوی شاه گذشتند و عیدی خود را گرفتند و با این رسم که تیمنی برای زیاد شدن ثروت عیدی گیرنده در سال نو است مراسم نوروزی پایان یافت.
سابقن با این شاهی سفیدها، "اشرفی" نیز مخلوط میکردند،
لیکن ناصرالدین شاه این رسم را از بین برده است.
تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان
از کتاب: "سه سال در دربار ایران"، نوشته : "دکتر فوریه"
ترجمه : "عباس اقبال" :
امروز روز عید نوروز است و من به عادت هر روز از خیلی زود بانتظار بیرون آمدن شاه از در نارنجستان در باغ گلستان قدم می زنم.
اعلیحضرت بیرون آمد و مرا باشاره ای بخدمت خود خواست و من پیش رفتم.
دامن خود را که پر از فیروزه بود گشود و از آن میان با دقت تمام سه قطعه ی درشت تر را جدا کرد.
سپس جمیع آنها را تحت آزمایش آورد و از آنها، آنرا که منظم تر و خوشگلتر بود برداشت و بمن داد و گفت این عیدی شماست.
نوروز در حقیقت اول سال رسمی ایرانیانست چه سالهای اسلامی قمری است و اعیاد و ایام سوگواری ایشان در عرض سال همچنانکه پیش ما ثابت است ثابت نمی ماند، فقط نوروز لایتغیر است و همیشه درست با روز اول اعتدال ربیعی یعنی موقعی که آفتاب ببرج حمل میرسد و بهار شروع میشود تطبیق میکند، و نتیجه این کیفیت چنین شده است که امروز زمان تحویل با ساعت شش و نیم بعد از ظهر مصادف گردیده و آنرا اخترشناس باشی شاه استخراج نموده است.
تالار بزرگ موزه که مراسم سلام در آنجا بعمل خواهد آمد خیلی زودتر از ساعت شش از جمعیت پرشده بود.
تمام اعیان مملکتی در آنجا جمع بودند و وزرا و صاحبان مناصب عالی بر جاهای خود قرار داشتند، حتی من در میان ایشان چند تن از صاحب منصبان نظامی خارجی را هم دیدم.
این صاحب منصبان خارجی که کم و بیش لباس صاحب منصبی ایران را بدون تعارف خریده اند در حقیقت خوش نشینانی هستند که خواسته اند با استخدام این لباس یا ترکیب کردن آن با اجزاء دیگری از لباسهای نظامی گوناگون، لباسی داشته باشند که برای مجلس نقلبه مناسبتر مینماید تا برا ی مجالس جدی!
اعلیحضرت ساعت شش به تالار وارد شد و بروی قالی زربفت کهنه ای که در پای تخت فتحعلیشاه انداخته بودن به رسم معمولی ایرانیها نشست و بر بالش مروارید دوز تکیه داد.
شاه مثل روزهای سلام یا مهمانیهای بزرگ در جواهر غرقه بود و نور فراوان چهل چراغهای بزرگ و شمعدانها و چراغهای دیواری تلالؤ عجیبی به آنها میداد.
بعلاوه منظره ی این تالار که سراپا آینه کاری است بسیار خیره کننده است.
در هر یک از دو طرف تخت عده ای از روحانیون ایستاده اند و روبروی شاه در چهار قدمی صدرأعظم برپا ایستاده و چند قدم عقب تر در طرف چپ ظهیرالدوله رئیس تشریفات و دامادشاه قرار گرفته.
من در دو قدمی عقب سر امین السلطان ایستاده ام اما قدری متمایل بطرف راست تا در جلوی جمعیت های مختلف اعیان دولت را بهتر ببینم. در سر دقیقه معین اخترشناس باشی باوقار تمام و قدمهای آهسته بجلوی شاه میآید و پس از تعظیم ساعت بدست شروع سال نو را اعلام میکند، سپس عقب عقب خارج میشود، و دو تن از سادات بشاه تبریک و سلامت باد میگویند.
در حینی که این دو تن سید مشغول عرض تبریکند شمایل حضرت علی بن ابی طالب را دست بدست می گردانند و همه آنرا میبوسند بعد هر کس چنددانه گندم باین امید که سال آینده سال ارزانی و فراوانی باشد می خورد.
امام جمعه با یکی دیگر از مجتهدین در داخل ظرفی آیاتی از قرآن مجید را می نویسد و پس از حل کردن آن در مایعی قسمتی از آنرا بشاه می آشاماند و بقیه را نزدیکان می نوشند!
بعد از تمام شدن این مراسم، مجدالدوله سبد بزرگی را که پر از سکه های تازه ضرب شده بود (که بآنها که مثل بیست سانتیمی های قدیمی ماست "شاهی سفید" میگویند) پیش شاه گذاشت و شاه از آن ابتدا به ملاها بعد به شاهزادگان درجه ی اول مقداری داد.
سپس دو جیب لباس روی مرا پر کرد و دیگران هم یکی یکی از جلوی شاه گذشتند و عیدی خود را گرفتند و با این رسم که تیمنی برای زیاد شدن ثروت عیدی گیرنده در سال نو است مراسم نوروزی پایان یافت.
سابقن با این شاهی سفیدها، "اشرفی" نیز مخلوط میکردند،
لیکن ناصرالدین شاه این رسم را از بین برده است.
تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر