۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعه

صحبت هاي (حقيقت) و (دروغ) !




روزي (دروغ) به (حقيقت) گفت :


مــــيل داري باهم به دريـــا برويم و شنـــا کنيم ؟


(حقيقــت) ساده لــوح پذيرفت و گول خورد .


آن دو با هم به کنار ساحل رفتند ، وقتي به ساحل رسيدند، (حقيقت) لباسهايش را در آورد .


(دروغ حيلــــه گـــر) لباسهاي او راپوشيد و رفت .


از آن روز هميشه (حقيقت) عــــريان و زشت است ، اما (دروغ) در لبــــــاس (حقيقت) با ظاهري آراسته نمايان مي شود .

هیچ نظری موجود نیست: