نمایشگاهی که در "موزه فرهنگهای جهان" فرانکفورت تحت عنوان "تصاویر شرق در عکس و نقاشی از سال ۱۸۸۰ تا ۱۹۸۰" برگزار شده، حاوی نزدیک صد اثر از یک پدر و پسر است که ایران را موطن خود ساخته بودند.
آنتوان سوروگین (۱۸۴۰ تا ۱۹۳۳) پرکارترین عکاس حرفهای اواخر دوران قاجار بود و پسرش آندره سوروگین معروف به درویش خان (۱۸۹۴ - ۱۹۹۶) نقاش برجستهی مینیاتور. نسب آنها به یک خانوادهی دیپلمات بافرهنگ روس میرسید. هر دو به فرهنگ و هنر ایران عشق میورزیدند و در راه شکوفایی آن خدماتی شایسته انجام دادند.
آنتوان سوروگین حدود سال ۱۸۴۰ در سفارت روسیه در تهران به دنیا آمد. خانواده او را به گرجستان فرستاد. او پس از پایان تحصیلات نقاشی در تفلیس، یک دوره عکاسی گذراند. سپس به کشور زادگاه خود ایران برگشت و تمام ذوق و مهارت خود را با خود به این سرزمین آورد.
از دربار به میان مردم
آنتوان سوروگین حدود سال ۱۸۷۰ وارد ایران شد و پس از اقامتی در تبریز، به تهران رفت و به همراه دو برادرش در خیابان علاءالدوله (خیابان فردوسی کنونی) استودیوی عکاسی باز کرد. او به عنوان عکاسباشی مخصوص به دربار ناصرالدین شاه راه یافت، اما به این شغل قناعت نکرد، بکله به عنوان هنرمندی آگاه و مستقل، عدسی دوربین خود را به روی زندگی واقعی مردم ایران گرفت.
آنتوان خان به سفرهای بیشمار رفت و با لایهها و گروههای گوناگون مردم ایران دیدار کرد و از زندگی اقوام و اصناف جامعه عکس گرفت. نکتهی برجسته در فعالیت این عکاس، که تا سالهای اخیر ناشناخته مانده بود، شمار بالای کارهای او و کيفيت عالی آنهاست.
سوروگین عکاسی متفنن نیست، کاشفی کنجکاو است که قصد دارد مردم ایران، گذشته تاریخی و فرهنگ آنها را بشناسد و به دیگران بشناساند. با توجه به دشواری کار عکاسی در آن زمان، گرانی و سنگینی ابزار کار، فعالیت سوروگین بی شک تنها با عشق و علاقهای فراوان ممکن بوده است.
او با آنکه پایی در دربار داشت، از جنبش مشروطه هواداری میکرد و بهای آن را نیز پرداخت: در دوران "استبداد صغیر" عاملان دربار محمد علی شاه در عکاسخانهی او بمب گذاشتند. گفته شده که حدود پنج هزار نگاتیو شیشهای از آرشیو بزرگ او نابود شد و تنها دو هزار عکس باقی ماند.
سالها بعد يعنی در زمان حکومت پهلوی، پليس رضاشاه شیشه نگاتيو بسیاری از عکسهای او را ضبط کرد، با اين "اتهام" که عکسهای او با نمایش فقر و عقبماندگی جامعه، به حیثیت و آبروی کشور زيان میزند. با تلاش فرزندان او بود که بسیاری از عکسها از نابودی نجات پیدا کرد.
هدف و دید اجتماعی
عکسهای سوروگین زوایای زندگی ایرانی را در اواخر قرن نوزدهم با نگاهی کاونده و تنوعی شگرف نشان میدهد. او با ذهنی کاوشگر و نگاهی ژرفبین در هر گوشهای از زندگی عادی مردم، نکتهای جالب و قابل ثبت دیده است. او کمابیش از تمام فرقهها و تیپهای ایرانی عکس گرفته است. سیمای بینوایان و محرومان، اعضای اقلیتهای قومی و دینی، کارورزان و پیشهوران، رجال و درباریان را در تک چهرههایی درخشان ثبت کرده است. او به مناظر عمومی شهرها و روستاها و همچنین به آثار باستانی و بناهای تاریخی نیز توجه نشان داده است.
اهميت فعالیت سوروگين تنها در کمیت بالای کارهای او نيست، بلکه در دو مزیت دیگر است: نخست آنکه او با پشت کردن به عکاسی قراردادی و صحنههای تزیینی و تفننی، عکاسی مستند اجتماعی را در ایران بنیاد گذاشت. نکته قابل توجه ديگر کيفيت بالای کارهای اوست. او از رهگذر مطالعه نقاشی، با امکانات بیان بصری، و همچنین با دستاوردهای مدرن عکاسی به خوبی آشنا بوده است. "شکار لحظه"، زاویه دید درست و ترکيببندی سنجیدهی کارهای او نشان میدهد که عکاسی را با دقت و جدیت فراوان دنبال میکرده است.
آنتوان سوروگین در سال ۱٩٣٣ (۱٣۱٢ خورشیدی) درگذشت و در تهران به خاک سپرده شد.
هنرمند "درویش"
آندره سوروگین مانند پدرش "آنتوان خان" با هر دو فرهنگ ایرانی و ارمنی محشور بود، اما این فرهنگ و ادب ایران بود که او را مجذوب کرد. او شیفتهی ادبیات کهن ایران بود و علاقه خود را با نقاشی صدها تابلوی مینیاتور نشان داد. او با ترسیم داستانها و حماسههای ادبی، به ادامه و رشد این سنت نقاشی ایرانی خدمت شایانی کرد. از آندره سوروگین صدها مینیاتور ارزشمند باقی مانده که بر پایه شاهنامه فردوسی و سایر متون ادبی، مانند رباعیات عمرخیام، نقاشی کرده است.
آندره سوروگین خود را "درویش" میخواند. او در سالهای دهه ۱۳۲۰ با بسیاری از روشنفکران و هنرمندان ایرانی روزگار، مانند صادق هدایت دوستی نزدیک داشت.
نمایشگاهی که از ششم دسامبر سال گذشته در فرانکفورت شروع شده تا ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۹ ادامه دارد. بیشتر آثار نمایشگاه از مجموعه شخصی دکتر امانوئل سوروگیان نوهی آنتوان و فرزند آندره، فراهم آمده است.
از دست ندهیدhttp://www.bbc.co.uk/go/wsy/pub/email/ft/-/persian/arts/2008/12/090110_ag_aa_imagesof_east.shtml
آنتوان سوروگین (۱۸۴۰ تا ۱۹۳۳) پرکارترین عکاس حرفهای اواخر دوران قاجار بود و پسرش آندره سوروگین معروف به درویش خان (۱۸۹۴ - ۱۹۹۶) نقاش برجستهی مینیاتور. نسب آنها به یک خانوادهی دیپلمات بافرهنگ روس میرسید. هر دو به فرهنگ و هنر ایران عشق میورزیدند و در راه شکوفایی آن خدماتی شایسته انجام دادند.
آنتوان سوروگین حدود سال ۱۸۴۰ در سفارت روسیه در تهران به دنیا آمد. خانواده او را به گرجستان فرستاد. او پس از پایان تحصیلات نقاشی در تفلیس، یک دوره عکاسی گذراند. سپس به کشور زادگاه خود ایران برگشت و تمام ذوق و مهارت خود را با خود به این سرزمین آورد.
از دربار به میان مردم
آنتوان سوروگین حدود سال ۱۸۷۰ وارد ایران شد و پس از اقامتی در تبریز، به تهران رفت و به همراه دو برادرش در خیابان علاءالدوله (خیابان فردوسی کنونی) استودیوی عکاسی باز کرد. او به عنوان عکاسباشی مخصوص به دربار ناصرالدین شاه راه یافت، اما به این شغل قناعت نکرد، بکله به عنوان هنرمندی آگاه و مستقل، عدسی دوربین خود را به روی زندگی واقعی مردم ایران گرفت.
آنتوان خان به سفرهای بیشمار رفت و با لایهها و گروههای گوناگون مردم ایران دیدار کرد و از زندگی اقوام و اصناف جامعه عکس گرفت. نکتهی برجسته در فعالیت این عکاس، که تا سالهای اخیر ناشناخته مانده بود، شمار بالای کارهای او و کيفيت عالی آنهاست.
سوروگین عکاسی متفنن نیست، کاشفی کنجکاو است که قصد دارد مردم ایران، گذشته تاریخی و فرهنگ آنها را بشناسد و به دیگران بشناساند. با توجه به دشواری کار عکاسی در آن زمان، گرانی و سنگینی ابزار کار، فعالیت سوروگین بی شک تنها با عشق و علاقهای فراوان ممکن بوده است.
او با آنکه پایی در دربار داشت، از جنبش مشروطه هواداری میکرد و بهای آن را نیز پرداخت: در دوران "استبداد صغیر" عاملان دربار محمد علی شاه در عکاسخانهی او بمب گذاشتند. گفته شده که حدود پنج هزار نگاتیو شیشهای از آرشیو بزرگ او نابود شد و تنها دو هزار عکس باقی ماند.
سالها بعد يعنی در زمان حکومت پهلوی، پليس رضاشاه شیشه نگاتيو بسیاری از عکسهای او را ضبط کرد، با اين "اتهام" که عکسهای او با نمایش فقر و عقبماندگی جامعه، به حیثیت و آبروی کشور زيان میزند. با تلاش فرزندان او بود که بسیاری از عکسها از نابودی نجات پیدا کرد.
هدف و دید اجتماعی
عکسهای سوروگین زوایای زندگی ایرانی را در اواخر قرن نوزدهم با نگاهی کاونده و تنوعی شگرف نشان میدهد. او با ذهنی کاوشگر و نگاهی ژرفبین در هر گوشهای از زندگی عادی مردم، نکتهای جالب و قابل ثبت دیده است. او کمابیش از تمام فرقهها و تیپهای ایرانی عکس گرفته است. سیمای بینوایان و محرومان، اعضای اقلیتهای قومی و دینی، کارورزان و پیشهوران، رجال و درباریان را در تک چهرههایی درخشان ثبت کرده است. او به مناظر عمومی شهرها و روستاها و همچنین به آثار باستانی و بناهای تاریخی نیز توجه نشان داده است.
اهميت فعالیت سوروگين تنها در کمیت بالای کارهای او نيست، بلکه در دو مزیت دیگر است: نخست آنکه او با پشت کردن به عکاسی قراردادی و صحنههای تزیینی و تفننی، عکاسی مستند اجتماعی را در ایران بنیاد گذاشت. نکته قابل توجه ديگر کيفيت بالای کارهای اوست. او از رهگذر مطالعه نقاشی، با امکانات بیان بصری، و همچنین با دستاوردهای مدرن عکاسی به خوبی آشنا بوده است. "شکار لحظه"، زاویه دید درست و ترکيببندی سنجیدهی کارهای او نشان میدهد که عکاسی را با دقت و جدیت فراوان دنبال میکرده است.
آنتوان سوروگین در سال ۱٩٣٣ (۱٣۱٢ خورشیدی) درگذشت و در تهران به خاک سپرده شد.
هنرمند "درویش"
آندره سوروگین مانند پدرش "آنتوان خان" با هر دو فرهنگ ایرانی و ارمنی محشور بود، اما این فرهنگ و ادب ایران بود که او را مجذوب کرد. او شیفتهی ادبیات کهن ایران بود و علاقه خود را با نقاشی صدها تابلوی مینیاتور نشان داد. او با ترسیم داستانها و حماسههای ادبی، به ادامه و رشد این سنت نقاشی ایرانی خدمت شایانی کرد. از آندره سوروگین صدها مینیاتور ارزشمند باقی مانده که بر پایه شاهنامه فردوسی و سایر متون ادبی، مانند رباعیات عمرخیام، نقاشی کرده است.
آندره سوروگین خود را "درویش" میخواند. او در سالهای دهه ۱۳۲۰ با بسیاری از روشنفکران و هنرمندان ایرانی روزگار، مانند صادق هدایت دوستی نزدیک داشت.
نمایشگاهی که از ششم دسامبر سال گذشته در فرانکفورت شروع شده تا ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۹ ادامه دارد. بیشتر آثار نمایشگاه از مجموعه شخصی دکتر امانوئل سوروگیان نوهی آنتوان و فرزند آندره، فراهم آمده است.
از دست ندهیدhttp://www.bbc.co.uk/go/wsy/pub/email/ft/-/persian/arts/2008/12/090110_ag_aa_imagesof_east.shtml
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر