چندی پیش لیلا حاتمی به عنوان تنها داور ایرانی بخش مسابقۀ اصلی فستیوال فیلم مراکش عازم این کشور شد. هیأت داوری این جشنواره را تعدادی از بازیگران و فیلمسازان مشهور بین المللی مثل امیر کوستوریتسا (کارگردان، بازیگر و موسیقیدان صاحب نام اهل صربستان و رئیس هیأت داوران این دوره از جشنواره) تشکیل می دادند.
*آیا حرفۀ بازیگری در ایران برای زنان آسان است؟
هم بله؛ و هم خیر. در ایران سیستم ستاره سازی وجود ندارد؛ تصویر ذهنی مردم از بازیگران کمرنگ است و کسی نمی خواهد که سیمای یک بازیگر، بزرگ و مهم جلوه کند. اما من این حرفه را مثل هویتم می دانم و مسئولم که نقش هایم را آگاهانه انتخاب کنم؛ بدون اینکه دچار تکبر شوم. فکر می کنم موفق شده ام خودم را کنترل کنم.
*در «جدایی نادر از سیمین» با قهرمان زنی که نقش آن را ایفا کرده اید، همذات پنداری می کنید؟ آیا مایلید مثل سیمین ایران را ترک کنید؟
خیر. اما همۀ ایرانیانی که کشور را ترک می کنند، مخصوصا به قصد مهاجرت به کانادا، این راه را برای اقامتی موقت انتخاب می کنند؛ تا آیندۀ بهتری را برای فرزندان و خانوادۀ خود رقم بزنند. فکر می کنم اگر برای این افراد انتخابی بهتر از ترک ایران وجود داشت، هرگز اقدام به مهاجرت نمی کردند.
*نقش خود را به عنوان یکی از اعضای هیئت داوران جشنوارۀ فیلم مراکش چگونه می بینید؟ با توجه به اینکه امسال عضو هیئت ژوری فستیوال «دوویل» فرانسه هم بوده اید؟
همانطور که بازی من بارها توسط هیئت داوران بسیاری از جشنواره ها مورد قضاوت قرار گرفته، هم اکنون می توانم خود را در جایگاه آنان قرار دهم. داوری کار سختی نیست. برای این کار سعی می کنم به معیارهای خود تکیه کرده و به سلیقۀ سینمایی ام رجوع کنم. نکته ای که برایم خیلی اهمیت دارد، بازی بازیگران و کیفیت روایی فیلم است. قصه و خاستگاه فیلم در درجۀ دوم اهمیت قرار دارد. اما چیزی که در این جشنواره شگفت زده ام کرد، تنوع آثار و مضامین آنهاست. این یک جشنوارۀ کاملا آزاد است.
*موفقیت های سینمای ایران را نتیجۀ چه چیزی می دانید؟
ما ملتی علاقه مند به ادبیات، تاریخ و داستانگویی هستیم. زمان جنگ تقریبا از همه چیز محروم بودیم؛ و از آنجا که تلویزیون ایران فقط دو شبکه داشت و برنامه ها محدود به ۲ ساعت در شبانه روز می شد، مردم فیلم تماشا می کردند. این تنها سرگرمی و تفریح آنان بود. بیشتر دلخوشی نسل من فیلم و سینما بود؛ شاید به همین دلیل تعداد زیادی از سینماگران، متعلق به نسل من هستند. همچنین باید گفت که در تهران از لحاظ معماری مکانهای زیادی وجود ندارد که باعث جذب مردم شود. چون ما نتوانسته ایم تهران قدیم را حفظ کنیم. امکانات تفریحی در ایران اندک است و مردم معمولا به سینما روی می آورند.
*کمی از فضای سینما در ایران برایمان بگویید؛ از سالن های سینما، جشنواره ها...
در ایران تعداد سالن های سینما زیاد نیست. معمولا سالن های قدیمی تر در حال بازسازی هستند؛ بدون اینکه سالن جدیدی ساخته شود. هر سال تعداد زیادی فستیوال در تهران و همچنین شهرستان ها برگزار می شود. آثار کنونی سینمای ایران همیشه هنر ناب و کامل نیستند. اما شاهد نسلی جدید از فیلمسازان جوان هستیم که کارشان چشمگیر و درخشان است و توانسته اند قابلیت های روایی و جسارت کارگردانی را در سینمای ملی ارتقا دهند. در حالی که مثلا ده سال پیش فقط فیلمسازان قدیمی و باتجربه فیلم می ساختند و جوانان در صحنه نبودند.
*به نظر شما دلیل موفقیت های جهانی فیلم اصغر فرهادی چیست؟
بعد از عباس کیارستمی موجی از سینماگران در ایران شروع به فیلمسازی کردند که از سبک کیارستمی تقلید می کردند. اما با اصغر فرهادی یک موج نو آغاز شد و یک سینمای تازه ظهور کرد. پیش از آن هم این سبک سینما در ایران وجود داشت. اما شاید از نظر قدرت ساختار و فیلمنامه در سطح سینمای فرهادی نبود. با موفقیت های بزرگ فرهادی، قابل تصور است که فیلمسازان جوان در آینده بخواهند از مسیر او پیروی کنند. قبلا هر فیلمی که موضوع طلاق را مطرح می کرد، موفق نمی شد افکار و ایده های فیلمساز را دربارۀ این معضل به خوبی به تصویر بکشد و بنابراین حرف تازه ای برای گفتن نداشت. سینمایی که از مشکلات اجتماعی صحبت می کرد؛ اما اصلا خوش ساخت، جذاب و قابل درک نبود. اصغر فرهادی در «جدایی...» روایتگر قصه ای ست که در آن هرکس انگیزه ها و دلایلی کاملا متفاوت دارد. پیش از این، فیلمی در این ژانر که اینقدر هنرمندانه ساخته شده باشد نداشته ایم. اما «جدایی...» کاری ست واقعا استادانه که در قالب سینمای هنری می گنجد.
ریاست هیئت داوران این دوره جشنواره برعهده امیر کوستوریتسا فیلمساز صرب بود. لیلا حاتمی بازیگر ایرانی به همراه جسیکا چاستین بازیگر آمریکایی فیلم «درخت زندگی»، نیکول گارسیا بازیگر و کارگردان فرانسوی، رادو میهایلینو کارگردان و فیلمنامهنویس رومانیایی، مایا سانسا بازیگر ایتالیایی، عبدالقادر لاگتا کارگردان مراکشی، بریلانته مندوزا کارگردان فیلیپینی و آپارنا سن کارگردان، فیلمنامهنویس و بازیگر هندی دیگر داوران این بخش بودند.
و اینهم عکسی از مراسم اختتامیه این فستیوال سینمایی
امسال پس از حضور «جدایی نادر از سیمین» در جشنواره های معتبر جهانی و کسب موفقیت های بی سابقه، و بعد از اکران فیلم در کشورهای مختلف، لیلا حاتمی تبدیل به چهره ای بین المللی شد. و بسیاری از رسانه های خارجی با او به گفتگو نشستند. این متن ترجمۀ یکی از گفتگوهای لیلا حاتمی ست که در مراکش و به زبان فرانسه انجام شده :
*آیا حرفۀ بازیگری در ایران برای زنان آسان است؟
هم بله؛ و هم خیر. در ایران سیستم ستاره سازی وجود ندارد؛ تصویر ذهنی مردم از بازیگران کمرنگ است و کسی نمی خواهد که سیمای یک بازیگر، بزرگ و مهم جلوه کند. اما من این حرفه را مثل هویتم می دانم و مسئولم که نقش هایم را آگاهانه انتخاب کنم؛ بدون اینکه دچار تکبر شوم. فکر می کنم موفق شده ام خودم را کنترل کنم.
*در «جدایی نادر از سیمین» با قهرمان زنی که نقش آن را ایفا کرده اید، همذات پنداری می کنید؟ آیا مایلید مثل سیمین ایران را ترک کنید؟
خیر. اما همۀ ایرانیانی که کشور را ترک می کنند، مخصوصا به قصد مهاجرت به کانادا، این راه را برای اقامتی موقت انتخاب می کنند؛ تا آیندۀ بهتری را برای فرزندان و خانوادۀ خود رقم بزنند. فکر می کنم اگر برای این افراد انتخابی بهتر از ترک ایران وجود داشت، هرگز اقدام به مهاجرت نمی کردند.
*نقش خود را به عنوان یکی از اعضای هیئت داوران جشنوارۀ فیلم مراکش چگونه می بینید؟ با توجه به اینکه امسال عضو هیئت ژوری فستیوال «دوویل» فرانسه هم بوده اید؟
همانطور که بازی من بارها توسط هیئت داوران بسیاری از جشنواره ها مورد قضاوت قرار گرفته، هم اکنون می توانم خود را در جایگاه آنان قرار دهم. داوری کار سختی نیست. برای این کار سعی می کنم به معیارهای خود تکیه کرده و به سلیقۀ سینمایی ام رجوع کنم. نکته ای که برایم خیلی اهمیت دارد، بازی بازیگران و کیفیت روایی فیلم است. قصه و خاستگاه فیلم در درجۀ دوم اهمیت قرار دارد. اما چیزی که در این جشنواره شگفت زده ام کرد، تنوع آثار و مضامین آنهاست. این یک جشنوارۀ کاملا آزاد است.
*موفقیت های سینمای ایران را نتیجۀ چه چیزی می دانید؟
ما ملتی علاقه مند به ادبیات، تاریخ و داستانگویی هستیم. زمان جنگ تقریبا از همه چیز محروم بودیم؛ و از آنجا که تلویزیون ایران فقط دو شبکه داشت و برنامه ها محدود به ۲ ساعت در شبانه روز می شد، مردم فیلم تماشا می کردند. این تنها سرگرمی و تفریح آنان بود. بیشتر دلخوشی نسل من فیلم و سینما بود؛ شاید به همین دلیل تعداد زیادی از سینماگران، متعلق به نسل من هستند. همچنین باید گفت که در تهران از لحاظ معماری مکانهای زیادی وجود ندارد که باعث جذب مردم شود. چون ما نتوانسته ایم تهران قدیم را حفظ کنیم. امکانات تفریحی در ایران اندک است و مردم معمولا به سینما روی می آورند.
*کمی از فضای سینما در ایران برایمان بگویید؛ از سالن های سینما، جشنواره ها...
در ایران تعداد سالن های سینما زیاد نیست. معمولا سالن های قدیمی تر در حال بازسازی هستند؛ بدون اینکه سالن جدیدی ساخته شود. هر سال تعداد زیادی فستیوال در تهران و همچنین شهرستان ها برگزار می شود. آثار کنونی سینمای ایران همیشه هنر ناب و کامل نیستند. اما شاهد نسلی جدید از فیلمسازان جوان هستیم که کارشان چشمگیر و درخشان است و توانسته اند قابلیت های روایی و جسارت کارگردانی را در سینمای ملی ارتقا دهند. در حالی که مثلا ده سال پیش فقط فیلمسازان قدیمی و باتجربه فیلم می ساختند و جوانان در صحنه نبودند.
*به نظر شما دلیل موفقیت های جهانی فیلم اصغر فرهادی چیست؟
بعد از عباس کیارستمی موجی از سینماگران در ایران شروع به فیلمسازی کردند که از سبک کیارستمی تقلید می کردند. اما با اصغر فرهادی یک موج نو آغاز شد و یک سینمای تازه ظهور کرد. پیش از آن هم این سبک سینما در ایران وجود داشت. اما شاید از نظر قدرت ساختار و فیلمنامه در سطح سینمای فرهادی نبود. با موفقیت های بزرگ فرهادی، قابل تصور است که فیلمسازان جوان در آینده بخواهند از مسیر او پیروی کنند. قبلا هر فیلمی که موضوع طلاق را مطرح می کرد، موفق نمی شد افکار و ایده های فیلمساز را دربارۀ این معضل به خوبی به تصویر بکشد و بنابراین حرف تازه ای برای گفتن نداشت. سینمایی که از مشکلات اجتماعی صحبت می کرد؛ اما اصلا خوش ساخت، جذاب و قابل درک نبود. اصغر فرهادی در «جدایی...» روایتگر قصه ای ست که در آن هرکس انگیزه ها و دلایلی کاملا متفاوت دارد. پیش از این، فیلمی در این ژانر که اینقدر هنرمندانه ساخته شده باشد نداشته ایم. اما «جدایی...» کاری ست واقعا استادانه که در قالب سینمای هنری می گنجد.
منبع:کافه سینما
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر