۱۳۸۷ بهمن ۲۹, سهشنبه
دانش پزشكي در ايران باستان
يكي از دانشهايي كه در ايران پيشينه اي كهن دارد دانش پزشكي است. دانش پزشكي در ايران پيش از دوره اوستايي و ظهور اشوزرتشت وجود داشته است. در آن عهد كه زرتشت خود يكي از پزشكان برجسته بوده، سالها بود كه اين دانش در ايران زمين رواج داشته است. در اوستا كه مجموعه اي از تاريخ و فرهنگ ايرانيان است، اشاره هاي بسياري به دانش پزشكي و پزشكان ايراني شده است. همچنين در ديگر كتابهاي پهلوي و پارسي بدان اشاره ها بر مي خوريم، مانند شاهنامه، بندهش و غيره…در متون كهن آمده: جمشيد(چهارمين پادشاه پيشدادي) نخستين كسي بود كه استحمام آب گرم و سرد را مرسوم كرد. در دوره پادشاهي او هفتصد سال نه گياهي خشكيد و نه جانداري بيمار شد.پزشكان مشهور ايران باستاندر اوستا از قهرماني به نام - ثرتيه - نام برده شده است كه - نخستين پزشك - قلمداد شده است. »ثرتيه« از اهورامزدا تقاضا مي كند كه علاجي عليه همه زهرها و يك كارد فلزي براي عمل جراحي به او بدهد. اهورامزدا پاسخ مي دهد كه هزاران و ميليون ها گياه درمان بخش آفريده ام كه از آن ميان، »گوكرن« منبع همه داورهاست. گوكرن، نام درخت مقدس افسانه اي است كه در درياي فراخكرد جاي دارد. هوم سفيد، گاو شاخ و كوكنار، معادل هاي ديگري هستند كه براي اين درخت افسانه اي، تصور شده است كه جملگي جنبه درماني داشته اند.براساس متون باستاني، »ويونگهان«، پدر جمشيد پيشدادي، خود جمشيد،»آبتين« پدر فريدون پيشدادي، »اترت« پدر گرشاسب و »پورشسب« پدر زرتشت و جاماسب از ديگر پزشكان افسانه اي ايران بوده اند.پزشكان متخصص دانش پزشكي در ايران باستان به تخصص هاي5 گانه تقسيم مي شده است. براساس آنچه در اوستا آمده، اين5 تخصص عبارت بودند از: اشوپزشك (پزشك بهداشت عمومي)، دادپزشك(پزشك قانوني)، كارد پزشك (جراح)، گياه پزشك (دارو پزشك- عطار) و مانتره پزشك(روان پزشك). يكي از طبيبان (پزشكان) به وسيله اشا (گفتگو و روانپزشكي) درمان مي كند، كسي به وسيله قانون(نسخه) شفا مي بخشد، كسي با كارد درمان مي كند، كسي با گياه درمان مي كند و كسي با كلام مقدس (مانتره) درمان مي بخشد. »ارديبهشت يشت، بند6«.اشوپزشك(بهداشت) اشو هم پاكي تن و محيط را شامل مي شود و هم شامل پاكي درون (روح و روان و انديشه) است. يك اشو پزشك، بايستي داراي هر دو پاكي (تن و روان) باشد تا بتواند ديگران را درمان كند. اشو پزشك، پزشكي است كه به بهداشت و پاك نگه داشتن محيط زندگي و شهر وپاكي تن سفارش كرده و به امور بهداشتي رسيدگي مي كند.دور نگه داشتن بيماران از جمع و قرنطينه كردن بيماراني كه داراي بيماريهاي خطرناك بودند، پاك نگه داشتن چهار آخشيج مقدس(آب، باد، خاك، آتش) از پليدي و نيالودن آنها، پاكي محيط خانه، كوي و محله و ديگر وظايف در اين اندازه، از كارهاي اشو پزشك بوده است. هر خانواده ايراني موظف به اجراي اين امور بوده است، ايرانيان هيچگاه چهار آخشيج را به ناپاكي آلوده نمي كردند، بدين جهت در آب روان، خود را نمي شستند و از شستن اشياي آلوده در آب روان پرهيز مي كردند، همچنين ادرار كردن و آب دهان انداختن را در آب و خاك گناهي بزرگ مي شمردند، آتش را آلوده به مواد سوختني دودزا و بدبو نمي كردند و همواره جايگاه آتش را پاك نگه مي داشتند، خاك و زمين را به ناپاكي و پليدي آلوده نمي كردند. همواره در خانه ها و محله ها اسپند و كندر دود مي كردند تا هم هوا پاك و خوشبو شود و هم حشرات (خرفستران) و ميكروبها كشته شوند، اين سنت و آداب هنوز در بين ايرانيان مرسوم است.داد پزشك (پزشك قانوني) اين پزشكان بيشتر با علوم پزشكي كار مي كردند. كالبد شكافي پس از مرگ براي تشخيص بيماري و پيدا كردن راه درمان براي آيندگان از جمله وظايف آنان بوده، پزشكان قانوني درگذشتگان را معاينه مي كردند و پس از اطمينان حاصل كردن از بيماريِ در گذشته، براي آن جواز كفن و دفن صادر مي كردند. اگر مرده نياز به كالبد شكافي داشت آن را كالبد شكافي مي كردند. همچنين امور موميايي مردگان به دست اينگونه پزشكان بود كه مشابه اين عمل در مصر باستان نيز معمول بوده است.كارد پزشك (جراح) همانگونه كه از نام اينگونه پزشكان پيداست، درمان بخشيدن بيماران توسط اين پزشكان، به روش جراحي بوده است. در ونديداد- فَرگِرد هفتم بند39 در مورد كارد پزشكي نكات مبسوطي آمده كه خلاصه آن چنين است: كسي كه مي خواهد (كارد پزشك) شود و با جراحي او بيمار خوب شود، بايد بسيار با تجربه و آزموده باشد.يك كارد پزشك بايستي چندين مرتبه يك عمل جراحي را انجام دهد و پس از پيروز شدن در آزمايش در اين رشته پزشكي فعال شود.درباره كارد پزشكي، عمل رستمينه يا (سزارين) در ايران باستان رايج بوده و در شاهنامه در خصوص زايش رستم چنين آمده:بيامد يكي موبد چيره دست همان ماهرخ را به مي كرد مستشكافيد بي رنج پهلوي ماه بتابيد مربچه را سر به راهچنان بي گزندش برون آوريد كه كس در جهان اين شگفتي نديدپزشكي كه جراحي زايمان را بدين گونه بر روي مادر رستم، رودابه انجام مي دهد، سيمرغ (در شاهنامه) وسئنا (در اوستا) نام داشته و اين نام در اصل متعلق به يك مرغ افسانه اي است. سيمرغ كه نام وي سئنا است، يكي از پزشكان و مغان بود كه در كوه (ظاهرا دماوند) مي زيسته و شاگردانش نيز به آنجا براي فراگيري دانش مي رفته اند. و او را، سئنا مرغ ناميدند به دليل جايگاه بلندش (برروي كوه). در كاوش هاي باستان شناسي در شهر سوخته در استان سيستان و بلوچستان نيز جمجمه هايي كشف شده كه برروي آنها عمل جراحي انجام گرفته است.گياه پزشك (دارو پزشك) پيشينه گياه پزشكي با آغاز پيدايش كشاورزي و گياه پروري در ايران همراه است. نخستين اقوامي كه توانستند به خواص گياهان دارويي پي ببرند و گياه درماني كنند و از گياهان به عنوان آرام بخش و تيمار بيماران بهره برند ايرانيان بودند، گياه پزشكي پس از گذشت هزاران سال در ايران و ديگر نقاط جهان همچنان مرسوم است و يكي از درمانهاي مؤثر به شمار مي آيد. گياه پزشكي در روزگارهاي كهن از ايران به ديگر كشورها راه يافت از جمله هند، چين، ميان رودان، مصر و غيره كه هنوز در آن كشورها به ويژه پاكستان و هند رايج است. در مورد گياه پزشكي در ونديداد فرگرد20 بند6 آمده: تمام گياهان دارويي را ستايش مي كنيم و مي خواهيم و تعظيم مي كنيم، براي مقابله با سردرد، مرگ و مير، سوختگي، بيماري جذام، مارگزيدگي و غيره… از نوشته ونديداد چنين بر مي آيد كه گياه پزشكي براي بيشتر بيماريها به كار مي رفته و بيشتر دردها را درمان بخش بوده است.مانتره پزشك (روان پزشك) منظور از كلام مانتره سخني است كه با آن بيمار را آرامش مي دهند و درمان مي كنند، همچنين سخن پاك و مقدس هم معني مي دهد. آنگاه كه روان و روح آدمي بهم ريخته و پريشان است بهترين درمان و آرامبخش، گفتارنيك و اميدبخش، خواندن كتاب مقدس (گاتها اوستا) شعر و يا گوش دادن به نداهاي طبيعت توصيه شده است.در ونديداد فرگرد7 بند44 آمده: اي زرتشت، اگر پزشكانِ گوناگون درمان بخش، يكي با كارد درمان بخش، يكي با دارو، يكي با سخن ايزدي درمان كنند، آن كس كه با سخن ايزدي (مانتره) درمان كند درمان بخش ترين درمان كنندگان است.نظر ايرانيان باستان درباره بيماريها و منشا آنها براساس آيين و فرهنگ ايراني نابود كننده تمام بديها، پليديها و كژانديشي ها و زشتي ها همان كلام ايزدي (مانتره) است. تمام آموزشهاي زرتشت مانتره است. نياكان ما معتقد بودند هرگاه كه روح و روان و انديشه سالم و شاداب است، تن و بدن و زندگي نيز سالم و شاداب است. و هرگاه روح و روان و انديشه رنجور و افسرده باشد تن و بدن و زندگي هرچقدر كه قوي باشد رو به سستي مي گذارد. يكي ديگر از اين درمان بخشها فراگيري دانش و ادب براي رسيدن به كمال انساني بوده است.قانونهاي پزشكي در ايران باستان در ونديداد، احكامي نيز براي پزشكي ذكر شده است، مثلاً آمده است كه داوطلب پزشكي براي آزمايش جراحي، هرگاه بيماري را جراحي كند و در نتيجه بيمار هلاك شود و اين كار بار دوم و سوم تكرار شود، براي هميشه از حرفه پزشكي محروم خواهد شد. اگر در اين كار اصرار ورزد و به فردي آسيب برساند، متهم به آدمكشي خواهد شد. اما پس از سه بار تجربه موفقيت آميز، وي به عنوان يك پزشك شايسته، به شمار خواهد آمد. همچنين پزشكان، وظايف و مزد ويژه اي داشته اند. برخي از اين وظايف اين گونه است: پزشك بايد به شتاب به عيادت بيمار برود. هرگاه شخص شب هنگام بيمار شد، پزشك بايد تا پيش از پاس دوم شب خود را به او برساند، اگر در طول شب بيمار شود، پزشك بايد تا پيش از سپيده دم بربالاي سر بيمار برسد.حق ويزيت! در ايران باستان دستمزد پزشك دقيقاً تناسب با مقام بيمار داشت و موبدان، تنها با دعا و دادن بركت، به پزشك دستمزد مي دادند. رئيس خانواده يا قبيله يا ده يا فرمانده استان به ترتيب يك خر، يك اسب، يك شتر، و يا چهار اسب به عنوان دستمزد به پزشك هديه مي دادند.اخلاق پزشكي در ايران باستان در كتاب»قوم هاي كهن…« شرايط يك پزشك كامل در ايران باستان، اين طور نقل شده است:» بايد اندام هاي بدن و مفاصل و درمان بيماري هاي آنها را بداند. بايد ارابه شخصي و دستيار داشته باشد، و بايد مهربان باشد و حسود نباشد. آرام سخن بگويد و هيچ گونه غروري نداشته باشد. دشمن بيماري، ولي دوست بيمار باشد. حجت و حيا را رعايت كند و به دور از جنايت، آسيب رساني و زورگويي باشد. شتابان به كار بپردازد، رفتاري نجيبانه داشته باشد. پاسدار شهرت خوب باشد. به خاطر سودكار نكند، بلكه پاداشي معنوي را در نظر داشته باشد. در دادن گياهان درمان بخش مهارت نشان دهد تا جسم را از بيماري برهاند و فساد و ناپاكي را دور كند، آرامش بيشتري ببخشد و لذايذ حيات را افزون سازد.دانش پزشكي در ايران پس از حمله اعراب چند قرني رو به كاهش و افتادگي گذاشت، ليكن با كوشش بزرگمردان و دانشمندان اين دانش مانند گذشته و بهتر از آن رو به بالندگي نهاد، به طوري كه دانشمندان بي شماري از دوره اسلامي به بعد به دانش پزشكي جهان كمك شاياني كردند و كمتر كسي مانند آنها مي توان يافت، بزرگاني چون ابن سينا، محمد زكريا رازي، فارابي، خيام كه نامشان همواره در تاريخ پزشكي جهان مي درخشد و موجب افتخار و سربلندي مردم ايران، در تمام دوره ها خواهد بود.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر