گفتگو با آناهیتا قزوینی زاده، برنده جایزه در کن
محمد عبدی
منتقد فیلم
«سوزن» فیلمی است از آناهیتا قزوینی زاده که در جشنواره فیلم کن امسال خوش درخشید.
مطالب مرتبط
موضوعات مرتبط
این فیلم کوتاه که در بخش سینه فونداسیون (که به دانشجویان سینما اختصاص دارد)، به نمایش درآمد، توانست جایزه اول این بخش به مبلغ پانزده هزار یورو به همراه تضمین شرکت اولین فیلم بلند این فیلمساز در یکی از بخش های جشنواره کن را برای خانم قزوینی زاده به ارمغان بیاورد، که برای یک سازنده فیلم کوتاه می تواند بهترین موفقیت تلقی شود و راه را برای ساخت اولین فیلم بلند او باز کند.
سوزن که به عنوان اثری از دانشجوی مدرسه هنر شیکاگوی آمریکا در جشنواره کن به نمایش درآمد، داستان دختری را باز می گوید که قرار است گوش هایش را سوراخ کنند. او ناظر مرافعه والدینش است و پس از آن قصه در یک مرکز پزشکی با دونفری که در حال سوراخ کردن گوش های او هستند، ادامه می یابد.
فیلم ساختاری حرفه ای دارد و می تواند در زمان کوتاهش با تکنیکی قابل توجه، تماشاگر را به متن فضایی به شدت آمریکایی هدایت کند.
گفت و گو با آناهیتا قزوینی زاده را درباره این فیلم بخوانید.
سوزن فضایی به شدت برآمده از فرهنگ آمریکایی دارد. چرا این فضا و محیط را انتخاب کردید و چقدر از این فرهنگ شناخت داشتید و چطور این محیط این میزان با فیلم شما آمیخته شده؟
من دو سال پیش به آمریکا رفتم که درس بخوانم و تصمیم اولیه ام این بود که فیلم هایم را در ایران بسازم و در آمریکا نشان بدهم، ولی با مشکلاتی که این کار داشت (از جمله سفر زیاد و هزینه های آن)، تصمیم گرفتم همان جا فیلم بسازم. فکر اولیه ام این بود که درباره جامعه ایرانیان در آمریکا فیلم بسازم، ولی تمی که کار می کردم یعنی فیلم هایی درباره کودکان و تصاویری از بلوغ، به مهاجرت، چندان مربوط نبود. به دنبال کودکی بودم که بیشتر به این نوع نقش ها بخورد و قصه را بتوانم به فرهنگ و زبانی که آنها درش زندگی می کنند تبدیل کنم. بر این اساس بازیگرها را پیدا کردم و با هم کار کردیم. اعضای این فیلم خیلی به من کمک کردند در درک فرهنگ و بستری که قصه در آن اتفاق می افتد.
همان طور که اشاره کردید با تم کودکان قبلا هم کار کرده اید. این کودک و علاقه به پرداختن به آن از کجا می آید؟
اولین کارهایی که در ایران کردم درباره بچه بود. یک فیلم کوتاه داشتم به نام "بچه وقتی بچه بود" و یک فیلمنامه بلند هم داشتم با نام «سوگ» که باز شخصیت اصلی بچه داشت. یک بخشی اش برمی گردد به علاقه خودم به این موضوع و بخش مهم دیگرش این که زمانی که در تهران بودم در کارگاه آقای کیارستمی آموزش دیدم و فیلم هایی که ایشان کار می کنند درباره بچه ها همیشه یک بخش مهمی از حافظه سینمایی من را تشکیل می داد. فکر می کنم بخشی اش از این می آید که من ایرانی هستم و سابقه خیلی قوی ای از سینمای کودک در ایران داریم. همه این ها باعث شد که به مساله خانواده و نحوه درک بچه ها از بزرگسالی توجه نشان بدهم.
شخصیت اصلی فیلم شما بیشتر یک ناظر است که به همه چیز نگاه می کند و همه چیز را زیر نظر دارد...
شخصیتی که خاموش باشد و به شکل ناظر نگاه کند، شخصیتی است که در کارهای قبلی ام از جمله "بچه وقتی بچه بود" و "سوگ" هم تکرار شده. فکر می کنم با مشاهده، تغییرات درونی خیلی زیادی در بچه ها اتفاق می افتد. لحظه ای که از طریق مشاهده حضور خود را هم فراموش می کنند، لحظه ای است که بیشترین تغییرات در آنها اتفاق می افتد و این چیزی است که من به آن علاقه دارم. دوست دارم نحوه واکنش شخصیت را در چیزهای خیلی درونی تری نشان بدهم، مثل همان آدامسی که دارد می جود یا لحظه ای که خودش بجای مادرش تصمیم می گیرد که گوشش را سوراخ کنند. دوست دارم بخشی از زندگی او را نشان بدهم و تصوری را ایجاد کنم درباره زندگی آینده او.
ساخت فیلم در آمریکا چطور بود؟ شما تجربه ساخت فیلم در ایران را هم دارید، فکر می کنید چه تفاوت عمده ای داشت؟
برای ساخت فیلمی از این نوع، یعنی فیلم مستقل با بودجه خیلی کم، همان محدودیت ها وجود داشت. تفاوت این بود که من وقتی در ایران هم فیلم کار می کردم، دانشجو بودم، اما در آنجا حمایتی از لحاظ ابزار و امکانات کار از دانشگاه صورت نمی گرفت، اما در آمریکا از این نظر امکانات بیشتری بود. مدرسه هنری من البته امکانات زیادی هم نداشت، اما با این حال دسترسی به نور و وسایل فیلمسازی خیلی بهتر بود.
ساخت فیلم حرفه ای به نظر می رسد. فکر می کنید اگر فیلم را در ایران می ساختید، می توانستید به همین کیفیت تکنیکی دست پیدا کنید؟
بله، صد در صد. برای فیلم قبلی ام با فیلمبرداری کار می کردم به نام حمیدرضا احمدی که فیلمبردار بی نظیری است. همین طور برای صدا با وحید مقدسی که فکر می کنم گروه خیلی خوبی هستند و کیفیت کارشان خیلی خوب است. اگر با آنها کار می کردم فکر می کنم کیفیت تکنیکی فیلم به همین شکل بود.
انتظار جایزه اول سینه فونداسیون جشنواره کن را داشتید؟ فکر می کنید چقدر در کار شما تاثیر خواهد داشت؟
در این بخش هجده فیلم انتخاب شده بود که چهار تا از آنها انیمیشن بود. آنقدر کارهای قوی ای بودند که شاید خودم انتظار جایزه را نداشتم اما به هر حال اتفاق افتاد. هیات داوران فیلم را خیلی دوست داشتند. اتفاق خیلی خوبی است و خیلی خوشحالم. جایزه مهمی است چون تضمین این است که فیلم بلند بعدی من در جشنواره کن نمایش خواهد داشت و این باعث می شود که حمایت بیشتری برای کارهای بعدی ام پیدا کنم که مسلماً خبر خیلی خوبی است.
فیلم بلندتان را در ایران خواهید ساخت یا در آمریکا؟
طرحی که الان برای فیلم بلند دارم در آمریکا می گذرد. البته ممکن است نظرم تغییر کند. باید حالا پس از این اتفاق، به خودم زمان بدهم و فکر کنم. اما الان به هر حال دارم یک طرح اولیه می نویسم که در یک فضا و شهر آمریکایی اتفاق می افتد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر