گفتگو با دكتر سید سعید صدر درباره آدمهایی كه فقط نیمه خالی لیوان را میبینند.
تصور كنید آسفالت خیابانی خوب نباشد. بسیاری از افراد از آن عبور میكنند اما تعداد محدودی از آنها ممكن است ذهنشان درگیری همیشگی پیدا كند كه این چه وضعیتی است. یعنی در واقع همیشه احساس فشار و نارضایتی كنند. این افراد خلق گرفتهای دارند و احساس رضایت نمیكنند. حالا اگر در زندگی این افراد تحقیق كنید متوجه میشوید كه وجوه مثبت نیز وجود دارد اما به آنها توجهی میكنند. به طور مثال ممكن است این فرد از شغل مناسبی برخوردار باشد اما این شغل نیز نمیتواند رضایت خاطرش را فراهم كند. در حقیقت چنین افرادی نمیتوانند خوبیها را ببینند. اگر از این افراد بپرسید كه گذشتهشان را تعریف كنند فقط اتفاقات ناگوار را به یاد میآورند و میگویند پس از این رویدادهای تلخ، دیگر روی خوش ندیدهاند و چشمشان را روی موفقیت زندگیشان میبندند. این هفته با دكتر سید سعید صدر، درباره ویژگیهای روانی همین افراد حرف زدهایم.
به عنوان اولین سوال میخواهم بپرسم آیا اصلا این افراد موفق به تغییر شرایط زندگی خود میشوند؟
انسانهایی موفق به تغییر شرایط میشوند كه از نظر روانی، سالم باشند اما این افراد چون كج خلق و ناراضی هستند امكان تغییر شرایط را نخواهند داشت و دایم خودشان را سرزنش میكنند و با خودشان میگویند كه چرا از توانایی و لیاقت كافی برخوردار نیستند واین مشكلات را به محیط نسبت میدهند. جالب است بدانید كه اینها همان افرادی هستند كه شانس مهاجرتشان نسبت به افراد دیگر افزایش مییابد یعنی از جامعه خودشان ناراضی هستند و به كشور دیگری مهاجرت میكنند.
اگر مهاجرت كنند به آرزویشان میرسند؟
الزاما این طور نیست. این افراد هنگامی كه به كشور دیگری مهاجرت میكنند چون شهروند اصلی نیستند بار اضافه آن كشورها به شمار میروند. از طرف دیگر اغلب این افراد توانایی خاصی هم ندارند. به همین دلیل میگویند چون كه غریبه هستند كسی تحویلشان نمیگیرند و باز هم احساس فقدان رضایت میكنند.
تحلیل جالبی كردید اما بلاخره شرایط ناگوار برای هر كسی روی میدهد. چطور میتوانیم با این شرایط كنار بیاییم؟
اگر دچار شرایط ناگوار هستید سعی كنید چند مشكل را با هم تحمل نكنید زیرا حل چند مشكل به طور هم زمان، كار آسانی نیست. به همین دلیل فقط به مهمترین مشكل فكر كنید و پله پله آن را حل كنید. هنگامی كه شما بتوانید یك مساله را حل كنید در نهایت امیدوارتر به مصاف بقیه مشكلات خواهید رفت. چون با خود میاندیشید كه چه قدر راحت مشكل قبلی را حل كردم.
آیا افرادی كه افسرده خو هستند با خانواده خود نیز دچار مشكل میشوند؟
بله. این افراد چون توانایی حل مشكل را ندارند خانواده خود را هم تحت فشار قرار میدهند. یك نكته را نیز فراموش نكنید كه خلق و خو مسری است. به این صورت كه اگر شما انسان شادی باشید میتوانید خانواده خود را نیز شاد كنید و احساس رضایت خانوادگی را افزایش دهید و برعكس افراد غمگین میتوانند خانوادههایشان را دچار تنش و اضطراب كنند.
دلیل تاثیر گذاری خانواده از فرد چیست؟
افرادی كه زیر یك سقف زندگی میكنند وتحت عنوان خانواده نامیده میشوند با یكدیگر روابط عمیق عاطفی دارند. این روابط به دلیل سرشت یكسان، بار ژنتیكی مشابه و رفتار نزدیك به هم روی یكدیگر تاثیر گذارند. به همین دلیل ارسال موج منفی میتواند به احساس فقدان رضایت از زندگی تبدیل شود و خانواده را تحت تاثیر قرار دهد. در چنین خانوادههایی پدر غر میزند، مادر غر میزند و فرزندان نیز از پدر و مادر ناراضیاند و در نتیجه یك گروه بیمار میشوند كه نیازمند امداد درمانی هستند.
درباره درمان این افراد چگونه میتوانیم اقدام كنیم؟
احساس فقدان رضایت اگر بیماری واضح روانپزشكی باشد قابل درمان است در غیر این صورت خانواده درمانگرها میتوانند این افراد را درمان كنند.
چگونه؟
خانواده درمانگرها به این افراد نشان میدهند كه آنها در گذشته چه چیزهای مثبتی داشتهاند و درآینده نیز به چه نكات مثبتی دست پیدا میكنند. این تلقی موجب میشود قسمتهای مثبت گذشته نمود و حس مثبت بیشتری پیدا كند و نسبت به وضعیت موجود احساس امیدواری پدید آید و فرد نسبت به آینده دید مثبت بیشتری پیدا كند. به طور مثال به فرد میگوییم شما چند مشكل جدی دارید اما سه نكته مثبت هم دارید و با رعایت برخی نكات با استفاده از سه نكته مثبت میتوانید بخشی از مشكلات زندگی خود را كم رنگ كنید و در نتیجه احساس رضایت بیشتری داشته باشید. به طور مثال، اگر از دخترتان به دلیل نوعی بیماری ناراحت هستید به شما آموزش داده میشود كه ببینید فلان شخصی كه دخترش بیماری ندارد مشكلات تحصیلی دارد یا در روابط بین فردیاش دچار مشكل شده است. بنابراین فقط دختر شما این مشكلات را ندارد.
در واقع نكات مثبت زندگی افراد برجستهتر میشود؟
به طور دقیق همین طور است. این لایه مثبت پرورش پیدا میكند و فرد چشمانش را در برابر چیزهایی كه دارد باز میكند و در نتیجه بهداشت روانی او تامین میشود.
برای تحقق بهداشت روان در جامعه نیازمند چه ابزاری هستیم؟
یكی از بهترین شیوهها دسترسی آسان به سیستم رفاهی است كه این ابزار اجرایی بیشتر در دست سیستم اجرایی كشور است.
آیا هم اكنون برای ارتقای بهداشت روان از امكانات موجود به خوبی استفاده میكنیم؟
جواب این سوالتان منفی است زیرا اگر استفاده درستی میكردیم جامعه ما اینقدر از نظر روانپزشكی آسیبپذیر نبود. اكنون شما مشاهده میكنید كه افراد در جامعه با یك تلنگر دچار مشكل میشوند. این در حالی است كه آدمیزاد در برابر مشكلات اینقدر ضعیف و ناتوان نیست. و افراد جامعه نباید با یك مشكل یك دفعه به هم بریزند. توجه كنید كه افراد غمگین و ناراحت نمیتوانند خودشان را بالا بكشند. شاید شما هم در خیابان مشاهده كرده باشید كه بر سر یك مشكل كوچك رانندهای با راننده دیگر درگیر میشود. این مطلب نشان دهنده پایین آمدن آستانه تحریك پذیری جامعه است.
چه توصیههایی برای بهبود خلق و خوی جامعه دارید؟
محیط شاداب تاثیر فراوانی در افزایش خلق دارد البته توجه داشته باشید كه شادابی به معنای افزایش رنگ و لعاب محیط نیست بلكه باید در عمق، شادی وجود داشته باشد تا سلامت روان تامین شود و همان طور كه اشاره كردم چون شادی و نشاط مسری است، شاد بودن جامعه موجب كمك كردن به دیگران میشود. فراموش نكنید كه جامعه شاد جامعه خلاق است و خلاقیت افراد در چنین جامعهای به درجات بالاتر میرسد.
تصور كنید آسفالت خیابانی خوب نباشد. بسیاری از افراد از آن عبور میكنند اما تعداد محدودی از آنها ممكن است ذهنشان درگیری همیشگی پیدا كند كه این چه وضعیتی است. یعنی در واقع همیشه احساس فشار و نارضایتی كنند. این افراد خلق گرفتهای دارند و احساس رضایت نمیكنند. حالا اگر در زندگی این افراد تحقیق كنید متوجه میشوید كه وجوه مثبت نیز وجود دارد اما به آنها توجهی میكنند. به طور مثال ممكن است این فرد از شغل مناسبی برخوردار باشد اما این شغل نیز نمیتواند رضایت خاطرش را فراهم كند. در حقیقت چنین افرادی نمیتوانند خوبیها را ببینند. اگر از این افراد بپرسید كه گذشتهشان را تعریف كنند فقط اتفاقات ناگوار را به یاد میآورند و میگویند پس از این رویدادهای تلخ، دیگر روی خوش ندیدهاند و چشمشان را روی موفقیت زندگیشان میبندند. این هفته با دكتر سید سعید صدر، درباره ویژگیهای روانی همین افراد حرف زدهایم.
به عنوان اولین سوال میخواهم بپرسم آیا اصلا این افراد موفق به تغییر شرایط زندگی خود میشوند؟
انسانهایی موفق به تغییر شرایط میشوند كه از نظر روانی، سالم باشند اما این افراد چون كج خلق و ناراضی هستند امكان تغییر شرایط را نخواهند داشت و دایم خودشان را سرزنش میكنند و با خودشان میگویند كه چرا از توانایی و لیاقت كافی برخوردار نیستند واین مشكلات را به محیط نسبت میدهند. جالب است بدانید كه اینها همان افرادی هستند كه شانس مهاجرتشان نسبت به افراد دیگر افزایش مییابد یعنی از جامعه خودشان ناراضی هستند و به كشور دیگری مهاجرت میكنند.
اگر مهاجرت كنند به آرزویشان میرسند؟
الزاما این طور نیست. این افراد هنگامی كه به كشور دیگری مهاجرت میكنند چون شهروند اصلی نیستند بار اضافه آن كشورها به شمار میروند. از طرف دیگر اغلب این افراد توانایی خاصی هم ندارند. به همین دلیل میگویند چون كه غریبه هستند كسی تحویلشان نمیگیرند و باز هم احساس فقدان رضایت میكنند.
تحلیل جالبی كردید اما بلاخره شرایط ناگوار برای هر كسی روی میدهد. چطور میتوانیم با این شرایط كنار بیاییم؟
اگر دچار شرایط ناگوار هستید سعی كنید چند مشكل را با هم تحمل نكنید زیرا حل چند مشكل به طور هم زمان، كار آسانی نیست. به همین دلیل فقط به مهمترین مشكل فكر كنید و پله پله آن را حل كنید. هنگامی كه شما بتوانید یك مساله را حل كنید در نهایت امیدوارتر به مصاف بقیه مشكلات خواهید رفت. چون با خود میاندیشید كه چه قدر راحت مشكل قبلی را حل كردم.
آیا افرادی كه افسرده خو هستند با خانواده خود نیز دچار مشكل میشوند؟
بله. این افراد چون توانایی حل مشكل را ندارند خانواده خود را هم تحت فشار قرار میدهند. یك نكته را نیز فراموش نكنید كه خلق و خو مسری است. به این صورت كه اگر شما انسان شادی باشید میتوانید خانواده خود را نیز شاد كنید و احساس رضایت خانوادگی را افزایش دهید و برعكس افراد غمگین میتوانند خانوادههایشان را دچار تنش و اضطراب كنند.
دلیل تاثیر گذاری خانواده از فرد چیست؟
افرادی كه زیر یك سقف زندگی میكنند وتحت عنوان خانواده نامیده میشوند با یكدیگر روابط عمیق عاطفی دارند. این روابط به دلیل سرشت یكسان، بار ژنتیكی مشابه و رفتار نزدیك به هم روی یكدیگر تاثیر گذارند. به همین دلیل ارسال موج منفی میتواند به احساس فقدان رضایت از زندگی تبدیل شود و خانواده را تحت تاثیر قرار دهد. در چنین خانوادههایی پدر غر میزند، مادر غر میزند و فرزندان نیز از پدر و مادر ناراضیاند و در نتیجه یك گروه بیمار میشوند كه نیازمند امداد درمانی هستند.
درباره درمان این افراد چگونه میتوانیم اقدام كنیم؟
احساس فقدان رضایت اگر بیماری واضح روانپزشكی باشد قابل درمان است در غیر این صورت خانواده درمانگرها میتوانند این افراد را درمان كنند.
چگونه؟
خانواده درمانگرها به این افراد نشان میدهند كه آنها در گذشته چه چیزهای مثبتی داشتهاند و درآینده نیز به چه نكات مثبتی دست پیدا میكنند. این تلقی موجب میشود قسمتهای مثبت گذشته نمود و حس مثبت بیشتری پیدا كند و نسبت به وضعیت موجود احساس امیدواری پدید آید و فرد نسبت به آینده دید مثبت بیشتری پیدا كند. به طور مثال به فرد میگوییم شما چند مشكل جدی دارید اما سه نكته مثبت هم دارید و با رعایت برخی نكات با استفاده از سه نكته مثبت میتوانید بخشی از مشكلات زندگی خود را كم رنگ كنید و در نتیجه احساس رضایت بیشتری داشته باشید. به طور مثال، اگر از دخترتان به دلیل نوعی بیماری ناراحت هستید به شما آموزش داده میشود كه ببینید فلان شخصی كه دخترش بیماری ندارد مشكلات تحصیلی دارد یا در روابط بین فردیاش دچار مشكل شده است. بنابراین فقط دختر شما این مشكلات را ندارد.
در واقع نكات مثبت زندگی افراد برجستهتر میشود؟
به طور دقیق همین طور است. این لایه مثبت پرورش پیدا میكند و فرد چشمانش را در برابر چیزهایی كه دارد باز میكند و در نتیجه بهداشت روانی او تامین میشود.
برای تحقق بهداشت روان در جامعه نیازمند چه ابزاری هستیم؟
یكی از بهترین شیوهها دسترسی آسان به سیستم رفاهی است كه این ابزار اجرایی بیشتر در دست سیستم اجرایی كشور است.
آیا هم اكنون برای ارتقای بهداشت روان از امكانات موجود به خوبی استفاده میكنیم؟
جواب این سوالتان منفی است زیرا اگر استفاده درستی میكردیم جامعه ما اینقدر از نظر روانپزشكی آسیبپذیر نبود. اكنون شما مشاهده میكنید كه افراد در جامعه با یك تلنگر دچار مشكل میشوند. این در حالی است كه آدمیزاد در برابر مشكلات اینقدر ضعیف و ناتوان نیست. و افراد جامعه نباید با یك مشكل یك دفعه به هم بریزند. توجه كنید كه افراد غمگین و ناراحت نمیتوانند خودشان را بالا بكشند. شاید شما هم در خیابان مشاهده كرده باشید كه بر سر یك مشكل كوچك رانندهای با راننده دیگر درگیر میشود. این مطلب نشان دهنده پایین آمدن آستانه تحریك پذیری جامعه است.
چه توصیههایی برای بهبود خلق و خوی جامعه دارید؟
محیط شاداب تاثیر فراوانی در افزایش خلق دارد البته توجه داشته باشید كه شادابی به معنای افزایش رنگ و لعاب محیط نیست بلكه باید در عمق، شادی وجود داشته باشد تا سلامت روان تامین شود و همان طور كه اشاره كردم چون شادی و نشاط مسری است، شاد بودن جامعه موجب كمك كردن به دیگران میشود. فراموش نكنید كه جامعه شاد جامعه خلاق است و خلاقیت افراد در چنین جامعهای به درجات بالاتر میرسد.
منبع : هفته نامه سلامت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر