يه نفر ميخوره زمين و دستش پيچ مي خوره ،
منتها تنبلیش مياد بره به دكتر نشونش بده ...دستش يه مدتی همينجور درد مي كرده ، تا يه روز رفيقش بهش ميگه :
اين داروخونه سر كوچه تون، يه كامپيوتر آورده كه هزار تومن ميگيره
منتها تنبلیش مياد بره به دكتر نشونش بده ...دستش يه مدتی همينجور درد مي كرده ، تا يه روز رفيقش بهش ميگه :
اين داروخونه سر كوچه تون، يه كامپيوتر آورده كه هزار تومن ميگيره
، آنی هر مرضی رو تشخيص ميده !
يارو پیشِ خودش ميگه : خوب ديگه هزار تومن كه پولی نيست ،
برم ببينم چه جوريه !؟
خلاصه ميره اونجا ، مي بينه يه دستگاه گذاشتن، جلوش يه شكاف داره و روش نوشته :
"لطفن اسكناس هزار توماني را وارد كنيد" !
يارو هزار تومنی رو ميذاره توی شکاف دستگاه ،
يهو يه چيزی استکان مانند مياد بيرون و یه نوشته میاد که ميگه :
نمونه ادرار، لطفن !
طرف هم با خجالت استکان رو می بره و پُر می کنه و میاره !
بعد از دو سه دقيقه ، كامپيوتره يه تيكه كاغذ ميده بيرون كه روش نوشته بوده :
يكي از تاندن های دست شما پاره شده ، بايد يه هفته ببندينش و باهاش كار سنگين نكني تا خوب شه !
يارو كف مي كنه كه آخه اين دستگاه لامصب چطوری از یه ذره ادرار من، اينهمه چيزُ رو فهمید !؟
خلاصه ویرش مي گيره كه ببينه ميشه ایندستگاه رو گول زد يا نه ؟! فرداش يه شيشه مربا رو ورميداره ، نصفش رو از آب شیر آشپزخونه شون میریزه، بعدش هم ميده سگش توش جیش کنه ،
يه دونه از آدامسای دخترشُ رو هم ميندازه توش ،
خلاصه یه معجون درست می کنه ، بعدم ميره همون داروخونه ، معجونش رو ميريزه به جاي نمونه ادرار !
كامپيوتره يه ده - پونزده دقيقه ای قيژ قيژ و دلنگ دلونگ مي كنه ،
بعد يه كاغد ميده بيرون كه روش نوشته بوده :
آبِ شير آشپزخونت آهک داره ، بايد لوله كش بياري تا درستش كنه،
سگت هم قلبش ناراحته ، همين روزا تموم ميكنه !
دخترت هم حامله هست، بايد بری خِرِ پسره طبقه پايينی رو بگيری !
درضمن ، اگه بخواي همينجوری شیشه مرباهای سنگین سنگین بلند کنی ، تاندن دستت هيچ وقت خوب نميشه !
يارو پیشِ خودش ميگه : خوب ديگه هزار تومن كه پولی نيست ،
برم ببينم چه جوريه !؟
خلاصه ميره اونجا ، مي بينه يه دستگاه گذاشتن، جلوش يه شكاف داره و روش نوشته :
"لطفن اسكناس هزار توماني را وارد كنيد" !
يارو هزار تومنی رو ميذاره توی شکاف دستگاه ،
يهو يه چيزی استکان مانند مياد بيرون و یه نوشته میاد که ميگه :
نمونه ادرار، لطفن !
طرف هم با خجالت استکان رو می بره و پُر می کنه و میاره !
بعد از دو سه دقيقه ، كامپيوتره يه تيكه كاغذ ميده بيرون كه روش نوشته بوده :
يكي از تاندن های دست شما پاره شده ، بايد يه هفته ببندينش و باهاش كار سنگين نكني تا خوب شه !
يارو كف مي كنه كه آخه اين دستگاه لامصب چطوری از یه ذره ادرار من، اينهمه چيزُ رو فهمید !؟
خلاصه ویرش مي گيره كه ببينه ميشه ایندستگاه رو گول زد يا نه ؟! فرداش يه شيشه مربا رو ورميداره ، نصفش رو از آب شیر آشپزخونه شون میریزه، بعدش هم ميده سگش توش جیش کنه ،
يه دونه از آدامسای دخترشُ رو هم ميندازه توش ،
خلاصه یه معجون درست می کنه ، بعدم ميره همون داروخونه ، معجونش رو ميريزه به جاي نمونه ادرار !
كامپيوتره يه ده - پونزده دقيقه ای قيژ قيژ و دلنگ دلونگ مي كنه ،
بعد يه كاغد ميده بيرون كه روش نوشته بوده :
آبِ شير آشپزخونت آهک داره ، بايد لوله كش بياري تا درستش كنه،
سگت هم قلبش ناراحته ، همين روزا تموم ميكنه !
دخترت هم حامله هست، بايد بری خِرِ پسره طبقه پايينی رو بگيری !
درضمن ، اگه بخواي همينجوری شیشه مرباهای سنگین سنگین بلند کنی ، تاندن دستت هيچ وقت خوب نميشه !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر